نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 357
الخوف لابّانه و تنكّب المخالج عن وضح السبيل» خ 83، 111 مخالج راههائى است كه از جاده اصلى
منشعب شده و شخص را از جاده به جاى ديگر مىكشند. يعنى: بترسيد از خدا ترسيدن
عاقلى كه ذكر خدا را در زبان حركت داده (جارى كرده) و خوف از خدا را براى وقت
مفيدش پيش انداخته و كنار رفته از راههاى منشعب از جاده راه «تنكّب»: مايل شده و
كنار كشيده «وضح» بر وزن عمل: جادّه «عن وضح السبيل» متعلق به مخالج است يعنى
شعبههاى منحرف از جاده حقّ.
خلد
بر وزن
عقل و خلود: هميشه بودن. مكث طويل.
راغب
گويد: خلود آنستكه: شىء از عروض فساد بدور بوده و در يك حالت باقى بماند و هر
چيزيكه فساد دير عارضش شود عرب آنرا با خلود توصيف مىكند
و
در لغت
آمده: به آنكه با كثرت سنّ جوان مانده گويند: «خلد خلودا»
اخلاد
اگر با «الى» باشد معناى ميل مىدهد:
«اخلد
الى الارض: مال اليها»
از اين
لفظ هفت مورد در «نهج» يافته است.
در رابطه
با بهشت فرموده: «لا ينقطع نعيمها و لا بضعن مقيمها و
لا يهرم خالدها و لا يبأس ساكنها» خ 85، 116 نعمت وسيعش پايان نمىپذيرد،
اقامه كننده و رحل اندازش كوچ نمىكند، و انسان مخلّدش پير و فرتوت نمىشود و ساكن
آن محتاج نمىگردد. اشاره به آن است كه كهولت (آنتروپى) از ماده برداشته شده و
مخلّد مىگردد. درباره بىوفائى دنيا فرموده: «فقد
رأيتم تنكّرها لمن دان لها و آثرها و اخلد اليها حين ظعنوا عنها لفراق الابد»
خ 111، 166 ناآشنا شدن دنيا را ديدهايد به كسيكه به آن خضوع كرده و آنرا اختيار
نموده و به آن مايل شده بود (ناآشنا بودن آنگاه معلوم شد) كه براى هميشه از آن كوچ
كردند.
خلس
بر وزن
(عقل) گرفتن به صورت جهيدن و غافل كردن (بودن)
«خلس
الشىء خلسأ: اخذه فى نهزه و فى مخاتلة»
از اين
ماده سه مورد در «نهج» آمده است. در مقام موعظه فرموده: «و
بادروا بالاعمال عمرا ناكسا او مرضا حابسا أو موتا خالسا» خ 230، 351، پيشى
گيريد با اعمال خوب، بر عمريكه سر به پائين است و بر مرضى كه حبس كننده و مانع از
عمل است و بر مرگى كه رباينده انسان است. در رابطه با پيكار مسلمانان در زمان رسول
خدا صلى اللّه عليه و آله فرموده:
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 357