نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 355
خداوند
سبحان آدميان را از آدم 7... امتحان كرد با سنگهائيكه ضرر نمىزند و نفع
نمىرساند، آنها را خانه محترم خويش كرد... و آن خانه را در صعبترين بقعههاى
سنگلاخ زمين قرار داد كه در آن نه شترى رشد مىكند و نه اسبى و نه بقر و غنمى. پاى
شتر را خفّ و سمّ اسب و نظير آنرا حافر و پاى گوسفند و گاو را ظلف (ناخن) گويند در
اينجا امام صلوات اللّه عليه از حيوان تعبير كرده با چيزهائيكه بدن حيوان روى آنها
مىايستد.
در رابطه
با اهل جاهليت فرموده: «فى فتن داستهم باخفافها»
خ 2، 47 در فتنه هائيكه مردم را در زير پاهاى خود له كرده بود.
خفق
خفوق:
غائب شدن
«خفق
النجم خفوقا: غاب»
خفقان
(بر وزن رمضان) به معنى اضطراب آيد، از اين لفظ دو مورد در «نهج» آمده است. «الحمد للّه كلّما وقب ليل و غسق و الحمد للّه كلّما لاح نجم
و خفق» خ 48، 87 سپاس خدا را هر وقت كه شبى وارد بشود و تاريكىاش شدت
گيرد، سپاس خدا را هر وقت كه ستارهاى ظاهر شود و غروب نمايد. در مذمّت مردم
فرموده: «و قر سمع لم يفقه الواعية و كيف يراعى النبأة
من اصمّته الصيحة ربط جنان لم يفارقه الخفقان» خ 4، 51 كر شود گوشى كه
فرياد (موعظهها) را نشنود، چطور مىشنود و مراعات مىكند صداى خفى را آنكه صيحه
او را كر كرده است. (چطور مواعظ مرا گوش مىكند كسيكه مواعظ قرآن و خدا او را كر
كرده و آنها را نمىشنود) ثابت و استوار باد قلبى كه خفقان و اضطراب خوف خدا از آن
دور نمىشود. محد عبده گويد: واعية و صيحه عبارت از مواعظ، «نبأة» صداى خفى ظاهرا
مراد مواعظ آنحضرت و «الصيحة» زواجر خدا و رسول است، خفقان از خوف خداست.
خفاء
پنهانى.
نهانى. اخفاء: پنهان كردن. خفىّ. پنهان و نهان. همچنين است خفّيه بر وزن عطّيه،
جمع آن خفيّات است قال 7: «افضل الزهد اخفاء
الزهد» حكمت 27
9
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 355