نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 341
93، 138
سپس خداوند فتنه بنى اميه را از شما باز مىكنند. با كسيكه ذلّت را به آنها ملزم
مىگرداند.
خشش
خشاش (بر
وزن كتاب) چوبى است كه بر استخوان بينى شتر داخل مىكنند تا منقاد باشد، اين كلمه
فقط يكبار در «نهج» آمده است آنحضرت به معاويه مىنويسد: «و
قلت انى كنت اقاد كما يقاد الجمل المخشوش حتّى ابايع و لعمر الله لقد اردت ان تذمّ
فمدحت... و ما على المسلم من غضاضة فى ان يكون مظلوما...» نامه 28، 387 در
نامهات گفته بودى كه من مانند شتر چوب در بينى كشانده مىشدم تا به ابو بكر بيعت
كنم. به خدا قسم خواستهاى ذمّ كنى ولى مدح كردهاى زيرا در مظلوم شدن بر مؤمن
منقصتى نيست.
خشوع
اصل خشوع
به معنى نرمى و آسانى است، منظور از آن تذلّل و تواضع است و با سكوت و آرامى و
اطاعت و سربزير انداختن قابل جمع مىباشد در قرآن كريم در تواضع قلبى و ظاهرى هر
دو به كار رفته است از اين ماده شانزده مورد در «نهج» آمده است.
در بدن
امام صلوات الله عليه لباسى بود كهنه و وصلهدار، گفتند چرا چنين لباس پوشيدهاى
فرموده: «يخشع له القلب و تذّل به النفس و يقتدى به
المؤمنون...» حكمت 103 قلب به علت آن متواضع مىشود، نفس ذليل مىگردد،
مؤمنان در زهد و قناعت از آن پيروى مىكنند.
تخشّع
(از باب
تفعل): تضرّع
«تخشّع:
تضرّع»
در وصف
اولياء الله فرموده: كان ليلهم فى دنياهم نهارا تخشّعا
و استغفارا» خ 190، 282. در تضرع به درگاه حق و استغفار شبشان در دنيا
روزشان بود.
خيشوم
آخر بينى
كه ميان دو ابروست:
«الخيشوم:
اقصى الانف»
جمع آن
خياشيم است «خياشيم الجبال» قلههاى كوههاست از اين ماده دو مورد در «نهج» ديده
مىشود در رابطه با محبت خودش فرموده: «لو ضربت خيشوم
المؤمن بسيفى هذا على ان يبغضنى ما ابغضنى و لو صببت الدنيا بجمّاتها على المنافق
على ان يجبّنى ما احبّنى» حكمت 45، اگر با اين شمشيرم از بيخ بينى مؤمن
بزنم كه مرا دشمن دارد، دشمن
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 341