نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 314
حوص
دوختن.
«حاص
الثوب: خاطه بلا رقعة»
و آن فقط
يكبار در «نهج» آمده است در مذمت يارانش فرموده: كم
اداريكم كما تدارى... الثياب المتداعية كلما حيصت من جانب تهتّكت من اخر» خ
69، 98، چقدر مدارا كنم با شما آنطور كه مدارا مىشود با لباسهاى مندرس كه هر وقت
از جانبى دوخته شود از جانب ديگرى پاره مىگردد.
حوض
محّل جمع
شدن آب، در اصل به معنى جمع كردن است:
«حاض
الماء: جمعه»
و آن شش
بار در «نهج» آمده است، ظاهرا درباره قوم طلحه و زبير و عايشه فرموده است: «و ايم الله لأفرطنّ لهم حوضا انا ماتحه لا يصدرون عنه و لا
يعودون اليه» خ 10، 54، به خدا قسم براى آنها حوضى پر مىكنم كه خودم كشنده
آب آن هستم نه از آن بر مىگردند و نه به آن بر مىگردند، منظور حوض بلا و مصيبت
است.
در رابطه
با بيعت خويش فرموده: «ثمّ تداككتم علّى تداكّ الابل
الهيم على حياضها» خ 229، 350، سپس ازدحام كرديد بر من مانند ازدحام شتران
عطشان بر حوضهايشان.
حوط
فرا
گرفتن. حائط ديواريست كه مكان مخصوصى را احاطه كرده است، به معنى حفظ نيز استعمال
مىشود، اين ماده شانزده بار در «نهج» به كار رفته است.
«نستغفره ممّا احاط به علمه و احصاه كتابه» خ 114، 169
حوك
به فتح
اول: بافتن.
«حاك
الثوب: نسجه»
از اين
ماده دو مورد در «نهج» يافته است آنحضرت به معاويه مىنويسد: «و قد اتانى كتاب منك ذو افانين من القول ضعفت قواها عن
السلم و اساطير لم يحكها منك علم و لا حلم» نامه 65، 456، به من از تو
نامهاى رسيد كه داراى راههاى گوناگونى بود و نيروهايش از مسالمت ضعيف و
خرافههائى است كه نه علمى آنها را بافته است و نه عقلى. روزى آنحضرت بالاى منبر
صحبت مىكرد، اشعث بن قيس گفت يا امير المؤمنين اين گفتار بر عليه شماست نه بر له
شما، حضرت بر وى فرياد كشيد و فرمود: «ما يدريك ما
علّى ممّالى عليك لعنة الله و لعنة اللاعنين حائك ابن حائك منافق ابن كافر...»
خ 19، 61، تو چه مىدانى چه چيز بر عليه من است از چيزيكه بر له من است، لعنت خدا
و لعنت لعنت كنندگان بر تو باد. جلولا پسر جلولا، منافق
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 314