نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 302
عليهم
فيه فرضى سعيهم و حمد مقامهم» خ 222، 343 حمد به معنى ستودن است و درباره دنيا
فرموده: فذمّها رجال غداة الندامة و حمدها آخرون يوم
القيامة» حكمت 131، گروهى دنيا را در صبح ندامت مذمّت كردند و گروهى آنرا
در آخرت ستودند زيرا كه سبب بهشت ايشان شده است.
«محمده»
به معنى
حمد و جمع آن محامد است چنانكه در خ 142 و 192 آمده است.
محمّد
6 و آن حدود سى بار در «نهج» به كار رفته است و نيز سه بار «محمد بن ابى
بكر» و يكبار «ابو محمد» خ 219 كه منظور طلحه است. لفظ «احمد» به صورت اسم در
«نهج» نيامده است نه راجع به رسول خدا 6 و نه راجع به ديگران،
فقط «احمد» اسم تفصيل و آنهم يكبار در حكمت 446 آمده است.
حمر
حمره:
سرخى. «احمر» سرخرنگ. مؤنث آن حمراء است، احمرار: سرخ شدن. از اين ماده هفت مورد
در «نهج» آمده است، آنحضرت به معاويه مىنويسد: «و كان
رسول الله- 6- اذا احمّر البأس... قدّم اهل بيتة فوقى بهم
اصحابه...» نامه 9، 369 كه در «بأس» گذشت، منظور از احمرار بأس، شدّت جنگ
است و نيز در غريب 9، 520 فرموده: «كنّا اذا احّمر
البأس اتقّينا برسول الله 6 فلم يكن احد منّا اقرب الى العدوّ
منه» يعنى چون جنگ سرخ مىشد و شدّت مىيافت، به رسول خدا پناه مىبرديم،
هيچ يك از ما به دشمن نزديكتر از او نبود. «حمّارة القيظ» شدت حرارت كه در خ 27،
70 آمده است در رابطه با مروان بن حكم فرموده: «اما
انّ له إمرة كلعقة الكلب انفه... و ستلقى الامّة منه و من ولده يوما احمر»
خ 73، 102، او را از حكومت بهرهاى است به اندازه ليسيدن سگ بينىاش را، امّت
اسلامى از او و فرزندانش روزهاى خونينى خواهند ديد.
حمار
الاغ. و
آن دو بار در «نهج» آمده است درباره رسول خدا 6 و زهد و بىتكلّفىاش فرموده: و يرقع بيده ثوبه و يركب الحمار العارى و يردف خلفه»
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 302