نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 301
آنحضرت
خبر داده بود كه گروهى بر عليه تو طغيان خواهد كرد كه در آن بعضى از زوجات آنحضرت
و از قرابت او خواهد بود، معنى كلام حضرت آنستكه: من به اشتباه نرفتهام و كار به
من مشتبه نشده است اينها، گروه شورشى هستند كه در ميان آنها قرابت رسول ص و زوجه
وى (با عقرب كنايه آورده) وجود دارد و شبهه ظلمانى نيز با آنها است بعضى حمارا
حماء با همزه خواندهاند كه به معنى لگن سياه است و در قرآن مجيد آمده: ﴿وَ لَقَدْ خَلَقْنَا﴾ و آنگاه آنرا
مختلط و مضّر و غيره گفتهاند. رجوع شود به ابن ميثم و عبده.
حمحمه
صداى
يابو در كنار علف و جو و نيز صداى اسب كه خفيف باشد و به حدّ صهيل نرسد، اين لفظ
فقط يكبار در «نهج» آمده است در اشاره به فتنه صاحب زنج (على بن عبد الله بن محمد)
كه خود را علوى ناميد و در زمان خلافت معتمد عباسى خروج كرد و خرابيها به بار آورد
فرموده است.
: «يا احنف كاّنى به و قد سار بالجيش الذى لا يكون له غبار و
لا لجب و لا قعقعة لجم و لا حمحمة خيل يثيرون الارض باقدامهم كأنّها اقدام النعام»
خ 128، 185، اى احنف گويا مىبينم صاحب زنج را با لشكرى حركت مىكند كه غبارى و
صدائى ندارد و نه صداهايى لگامها ميان دندانهاى اسبان و نه حمحمه اسبان، زمين را
با قدمهاى خود تكان ميدهند گوئى كه قدمهاى شتر مرغ است، لشكريان صاحب زنج اسبان و
مانند آن نداشتند، اغلب پياده بودند، اثاره ارض اشاره به پا برهنه بودن آنهاست، و
چون پاهايشان كوتاه و عريض بود، لذا به اقدام شتر مرغ تشبيه كرده است، صاحب زنج در
255 هجرى خروج و در 270 كشته شد، جريانش در تاريخ معلوم است.
حمد
ستايش.
ثنا گوئى. ستودن.
راغب در
مفردات گويد: حمد خدا به معنى ثناگوئى است در مقابل فضيلت
و آن از
مدح اخص و از شكر اعّم است، زيرا مدح در مقابل صفات اختيارى و غير اختيارى مثلا
زيبائى اندام مىشود ولى حمد در مقابل صفت اختيارى است و شكر فقط در مقابل نعمت و
بذل به كار رود.
از اين
ماده به طور وفور در «نهج» آمده است در آنجا كه فرموده: اطلّع الله
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 301