نام کتاب : رسائل شيخ اشراق نویسنده : شيخ اشراق جلد : 3 صفحه : 160
پستان كند و از چاه احتزاز كند. و نظر كن بالهام مگس انگبين
و اشكال مسدّس او و ساختن خانه عنكبوت و مثلّثهاى آن و عجائب جانوران چنانكه اشارت
كرد در تنزيل و آن آنست كه «أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ
ثُمَّ هَدى»[1]
همه چيزها را بيافريد وانگه ايشان را كمالات بخشيد، آيتى ديگر
«وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى»[2]. و
بنگر كه چگونه هر چيزى را كمال بخشيد و او را شوقى و عشقى داد، طبيعى را بقدر
طبيعى و ارادى را بقدر ارادى، و چون نظام نگاه داشت و وجود را بر پاى داشت بعشق
جلالش و عظمتش و اگر نه عشق عالى بودى سافل هرگز پايدار نشدى.
قاعده
(65) حقّ تعالى
بر او چيزى واجب نشود بر سبيل الزام، و لكن بدو چيزها واجب شوند و غنى و بخشنده
مطلق او است. و غنىّ مطلق آنست [كه ذات او و كمالات او][3] بر ديگرى
موقوف نشود[4]. و چون دانستى كه
ممكنات همه مفتقراند بواجب الوجود، پس غنىّ مطلق نيست الّا واجب الوجود. و دو غنىّ
مطلق نشايد كه باشد زيرا كه اگر يكى در زير قدرت آن ديگرى آمدى او را اولاتر بودى،
و چون در زير قدرت او در نيايد او را اولاتر نباشد. پس او فقير باشد و آنچه او را
اولاتر است او را نايافت باشد. پس غنىّ مطلق يكيست، و آنچه بجز