نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 305
مشعر مىگويند.
(1)
فرع:
(به
فتح اول و دوم)، نزديك سويقه است در سرزمين جهينه. در آن معدنى است كه پيامبر خدا
صلّى اللّه عليه و آله آن را به تيول شخصى از بنى مزينه داد.
(2)
فرع:
(به
ضمّ فاء و راء)، در خبر سريّه عبد اللّه بن جحش از آن نام برده شده است. فرع، وادى
بزرگى از وادىهاى حجاز است كه از يكصد و پنجاه كيلومترى جنوب مدينه مىگذرد و
داراى چشمهها و نخلستانهاى فراوانى مىباشد؛ از جمله روستاهاى فعلى اين وادى،
ابو الضباع، امّ العيال، مضيق و فقير است. بعضى آن را به سكون راء (فرع) تلفظ
مىكنند.
[فسوق:
در
سوره مباركه بقره ... وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِ ...»[1] به معنى دروغ گفتن تفسير شده
است.
صاحب
جواهر مىگويد: دشنام دادن و فخرفروشى نيز از مصاديق فسوق است.]
(3)
فقير:
به
معناى نيازمند است. در سيره آمده است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فقيران و
بئر قيس و شجره را به على عليه السّلام بخشيد. فقير: نام دو مكان است در نزديكى
مدينه كه به آن دو «فقيران» مىگويند. در عاليه مدينه، جايى است معروف به «فقير».
ابن
شبه مىگويد: «فقيران» در عاليه مدينه واقعاند.
همچنين
فقير يكى از دهكدههاى فرع است.
(4)
فلس:
(به
ضمّ اول و دوم)، نام بتى بوده در نجد كه قبيله طئ آن را مىپرستيدند.
پيامبر
خدا صلّى اللّه عليه و آله در سال نهم هجرى، على عليه السّلام را فرستاد تا آن را
در هم شكند ...
او
دختر حاتم طائى را به اسارت گرفت.
در
روايتى به صورت «قلس» (با قاف) آمده است.
(5)
فلسطين:
در
تقسيمات ادارى قديم، فلسطين شهر عمّان، از شهرهاى شرقى اردن، را در بر مىگرفت و
كوههاى شراة تا عقبه را نيز شامل مىشد و به عكس، اردن تعدادى از شهرهاى فعلى
فلسطين؛ مانند عكا و طبريه را در بر مىگرفت.
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 305