نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 299
بنى جذام، از اين نام سخن به ميان آمده است.- «فيفاء الفحلتين».
(1)
فخّ:
(به
فتح اول و تشديد دوم)، در لغت به معناى «دام» است كه با آن شكار مىكنند. اين واژه
عربى نيست، بلكه معرّب است و در عربى به آن «طرق» مىگويند. فخّ: واديى است در مكه
كه همان وادى زاهر است، واقع در ميان عمرة التنعيم و مسجد الحرام.
ابن
عمر روايت كرده است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله، قبل از ورودش به مكه، در فخّ
غسل كرد. قبر ابن عمر در فخ است و امروزه به نام «الشهدا» شناخته مىشود.
[و
همچنين «فخّ» نام دوّمين وادى مهمّ مكه است كه اكنون هر بخش آن به نامى است. سمت
بالاى آن را «خريق العشر» و قسمت ميانى آن را «زاهر» و «شهداء» و بخش پايين آن را
«امّ الجود» و بين زاهر و حديبيه را «بلدح» مىنامند.
در
زمان ازرقى بخش بالاى فخ را «مكّة السّدر» مىگفتهاند.
وادى
فخّ به واسطه جنگى كه در هشتم ذى حجه، سال 169 هجرى، در آنجا رخ داد، بدين نام
شهرت يافت. اين جنگ ميان لشكريان حسين بن على بن الحسن، پسر عموى امام كاظم عليه
السّلام، و سپاه عباسى به فرماندهى عباس بن محمد از نوادگان عبد اللّه بن عباس پيش
آمد كه در جريان آن حسين و تمام لشكريانش به شهادت رسيدند و پيكر آنان سه روز در
ميدان باقى ماند.
محلّ
قبر شهداى فخ، در محل معروف به «زاهر» قرار داشته است و به همين جهت «حىّ
الشّهداء»؛ يعنى كوى شهيدان، ناميده مىشود.[1]
حادثه
شهداى فخّ به حدّى هولناك بود كه پس از عاشورا، سختترين و دردناكترين حادثه
تاريخى خوانده شد.[2] و[3]]
(2)
فدك:
دهكدهاى
است كه خداوند آن را در سال هفتم هجرى از طريق صلح عايد پيامبرش گردانيد. در حال
حاضر، فدك شهر آباد پرجمعيتى است در شرق خيبر و داراى نخلستانها و مزارع فراوان
مىباشد و امروزه به آن «حائط»
______________________________
(1). معالم مكة التاريخيه، صص 211 و 312
(2).
بلادى، ج 7، صص 18 و 19
(3).
جواهر، ج 18، ص 120، به نقل از وسائل باب 18، از ابواب مواقيت ح 1 و 2
[3] . جواهر، ج 18، ص 120، به نقل
از وسائل باب 18، از ابواب مواقيت ح 1 و 2
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 299