نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 20
(1)
آطام:
جمع
«اطم»، نام دژهايى است كه در عصر جاهلى در مدينه وجود داشتهاند و تعداد آنها
بسيار بوده است. در حديث آمده است كه: پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از ويران كردن
آطام اهل مدينه نهى كرد و فرمود: اينها زيور مدينه هستند.- «اطم».
[آفاقى:
آفاق
جمع «افق» است و به هنگام نسبت، به مفرد آن افقى و يا افقى گفته مىشود، نه آفاقى[1]، ولى از آنجا كه آفاق براى
سرزمينهاى خارج از مكه علم شده است. فقها، ياى نسبت به آخر آن ملحق كرده و به كسى
كه از مناطق قبل از ميقات به حج مىآيد، «آفاقى» مىگويند.[2]
چنانكه
شهيد ثانى در شرح لمعه، به آفاقى تعبير كرده[3]
ولى بعضى ديگر مانند مرحوم صاحب جواهر در برخى موارد، «افقى» تعبير كردهاند.[4]]
[آكام:
جمع
«اكمه» است كه به معناى تلّ تشكيل شده از يك قطعه سنگ بسيار بزرگ و به قولى، محلّى
است از نقاط اطرافش بسيار بلندتر و خشنتر، ولى به اندازه تلّ سنگ ياد شده نيست.[5]
در
حديث است كه: «كان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله يلبّي كلّما لقى راكبا أو علا
أكمة»؛[6] «پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و
آله هرگاه به سوارهاى مىرسيد و يا از اكمهاى بالا مىرفت، تلبيه مىگفت.»]
(2)
اباطح:
(ذات)،-
«اطلاح».
(3)
أباغ:
وادىاى
است در پشت انبار، واقع در راه فرات به شام. منزلگاههاى اياد بن نزار بوده و به
آن «عين اباغ» گفته مىشود.
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 20