نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 186
نيز در شرح حال علاء بن حضرمى از اين مكان نام برده شده است.
(1)
زافر:
نام
خاصّى است كه در نامههاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به مردم حضرموت از آن ياد
شده است؛ بنابراين، جزو آن ديار مىباشد.
(2)
زانوناء:
به
وزن «عاشوراء»؛ بكرى اين كلمه را به همين صورت؛ يعنى با زاء، آورده است، اما مشهور
«رانوناء» (با راء) مىباشد و در حرف راء از آن سخن گفتيم.
(3)
زاويه:
به
گفته بكرى، جايى است نزديك بصره كه با آن، دو فرسنگ فاصله دارد.
به
گفته ياقوت: جايى است نزديك مدينه كه قصر انس بن مالك در آنجا بوده و با مدينه دو
فرسنگ فاصله دارد.
به
گمان من، روايت بكرى درستتر است؛ زيرا كسى در ميان اعلام جغرافيايى مدينه، از
«زاويه» نام نبرده است. شايد مراد ياقوت از مدينه، (شهر) بصره باشد.
(4)
زبيد:
شهرى
است در يمن، كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ابو موسى اشعرى را به ولايت آنجا
گماشت.
(5)
زجّ:
(به
ضمّ اول و تشديد جيم)، جايى است در ناحيه «ضريّه». به آن «زجّ لاوه» نيز مىگويند.
همچنين
زجّ، آبى است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله آن را به اقطاع عدّاء بن خالد،
از قبيله بنى ربيعة بن عامر داد.
(6)
زجيج:
آبى
است در راه بصره به مكه، در نواحى ضريّه كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله آن
را به عدّاء بن خالد صحابى واگذار كرد. وى تا زمان يزيد بن مهلب؛ يعنى تا سال 101
ه. ق. زنده بود. احتمالا همان زجّ قبلى باشد.
(7)
زراب
يا الزّراب:
به
وزن «كتاب»، جايى است در دو منزلى تبوك كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله، در
مسير خود از مدينه به تبوك، در آنجا مسجدى بنا كرد.
(8)
زراره:
(به
ضمّ اول)، قريهاى از قريههاى كوفه است كه على بن ابى طالب عليه السّلام از آنجا
عبور كرد و متوجه شد كه در آنجا شراب مىسازند و مىفروشند. لذا آنجا را به آتش
كشيد و فرمود: «برايم آتش بياوريد و اينجا را بسوزانيد؛ زيرا كه
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 186