نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 110
(1)
جرّ:
(به
فتح جيم و تشديد راء)، شاعر در روز احد گفته است:
نحن الغواش يوم
الجرّ من احد
هابت معدّ فقلنا:
نحن نأتيها
جرّ
در لغت، به معناى دامنه كوه است و مراد از جرّ احد در اين بيت، دامنه كوه احد
مىباشد.
(2)
جراب:
(به
ضمّ جيم)، نام چاهى كه پيش از اسلام در مكه وجود داشته است.
(3)
جرار
سعد:
سقّاخانه
سعد بن عباده كه آن را وقف مسلمانان كرد. از حسن درباره حكم آبى كه در مسجد جامع
صدقه قرار داده مىشود، سؤال شد، گفت: ابو بكر و عمر از سقاخانه پسر امّ سعد
مىنوشيدند؛ پس چه اشكالى دارد. اما بايد دانست كه «جرار سعد» در مسجد نبوده، بلكه
در شرق بازار مدينه قرار داشته است.
(4)
جرباء:
در
اخبار غزوه تبوك از اين مكان نام برده شده؛ آنجا كه آمده است: «اهالى جرباء و اذرح
خدمت پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله آمدند و جزيه پرداختند و پيامبر صلّى اللّه
عليه و آله نوشتهاى به ايشان داد ...».
اين
كلمه با «ال» تعريف، يعنى به صورت «الجرباء» نيز آمده و همواره با «اذرح» از آن
ياد مىشود؛ چرا كه نزديك هم هستند. پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله نيز براى هر
دو يك عهدنامه نوشت.
جرباء
و اذرح امروزه دو روستا در شرق اردن هستند و در فاصله بيست و دو كيلومترى شمال
غربى شهر «معان» واقع شدهاند.
(5)
جربه:
روستا
يا جزيرهاى است در كشور مغرب عربى (تونس).
(6)
جرجرايا:
شهرى
است ميان واسط و بغداد.
گفته
مىشود كه محمد بن سيرين، اهل اين شهر بوده است.
(7)
جرش:
(به
ضمّ اول و فتح راء)، جايى بوده در جنوب جزيرة العرب كه آثار آن در نزد خميس مشيط
در منطقه أبهاء، واقع در جنوب عربستان سعودى، موجود است. مردم جرش، در سال دهم
هجرى، در زمان حيات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اسلام آوردند.
ابن
هشام در شرح غزوه طائف مىنويسد: «عروة بن مسعود و غيلان بن سلمه، نه در جنگ حنين
شركت داشتند و نه در محاصره طائف؛ زيرا آن دو در جرش مشغول آموختن صنعت ساخت خرك و
منجنيق بودند».
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 110