نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 446
5. تبديل كلمات: يعنى لفظى را
از قرآن برداشتن و مرادف آن را جايگزين كردن.
گويند
عبد اللّه بن مسعود تعويض كلمات را جايز مىدانست به شرط آن كه به اصل معنا صدمه
وارد نكند. لذا كلمههاى سخت و دشوار قرآن را به كلمات سهل و آسانتر مبدّل
مىكرد.
6.
افزودن بر قرآن: از ابن مسعود روايت شده است كه برخى كلمات را به عنوان تفسير در
خلال آيه مىآورد تا مراد آيه را روشنتر سازد، چنانكه در آيه تبليغ، جمله «إنّ عليا
مولى المؤمنين» را زياد نموده و آيه را چنين مىخواند: «يا
أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ-
إن عليا مولى المؤمنين- وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ
رِسالَتَهُ»[1] و
نيز عجارده (برخى از خوارج كه اتباع ابن عجردند) گمان داشتند كه سوره يوسف در قرآن
افزوده شده است[2].
7.
كاستن از قرآن: برخى گمان بردهاند قرآن بيشازاندازه موجود بوده است و از روى سهو
و اشتباه و يا عمدا از آن كاسته شده است. بيشتر بحث پيرامون مسأله تحريف در
همينجاست. آيا از قرآن چيزى كم شده است يا نه؟ به دليل برخى روايات اهل سنت- كه
«حشويه»[3] آن را
روايت كردهاند- و نيز رواياتى از شيعه- كه «اخباريون»[4]
به آن دامن زدهاند- مسأله كاستن از قرآن مطرح شده است؛ ولى اين موضوع مورد اجماع
امت است كه هرگز بر قرآن چيزى افزوده نشده است.
[2] عبد الكريم شهرستانى، الملل و النحل، ج 1، ص 128.
[3] از اين جهت حشويّه ناميده شدند كه هر چه از احاديث
به دست مىآوردند در درون انبانهاى خود مىريختند. حشو يعنى درون. ابن جوزى
مىگويد:« شيوه آنان چنين بود كه احاديث خود را رواج دهند گرچه انباشته از
بيهودهها باشد و اين كار ايشان بسيار قبيح مىنمود؛ زيرا پيامبر اكرم صلّى اللّه
عليه و آله فرموده است:« هركس حديثى از من نقل كند كه مىداند دروغ است، پس او خود
يك دروغپرداز است»( الموضوعات؛ ج 1، ص 240).
[4] اخباريون در گذشته به كسانى گفته مىشد كه بيشتر به
جمع اخبار تاريخى مىپرداختند، ولى از سده يازدهم تاكنون به آن دسته از محدثين
گفته مىشود كه در جمع روايات كمال تساهل را به خرج دادهاند، رطب و يابس را در هم
مىريزند و از هركس هر چيزى را روايت مىكنند( ر. ك: صيانة القرآن من التحريف، ص
109 و ص 157 به بعد).
نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 446