نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 43
نمىنوشتى، وگرنه باطلانديشان
قطعا به شك مىافتادند»، مبادا كسانى كه در صدد تكذيب و ابطال سخنان تو هستند شك و
ترديد كنند. اين آيه دليلى است بر اين كه پيامبر چيزى نمىخواند و نمىنوشت، ولى دلالت
ندارد كه نمىتوانست بنويسد و بخواند و همين اندازه براى ساكت كردن معارضين كافى
است؛ زيرا پيامبر را هرگز با سواد نمىپنداشتند؛ بنابراين راه اعتراض را بر خود
بسته مىديدند.
شيخ
ابو جعفر طوسى در تفسير آيه مىگويد: «مفسّرين گفتهاند نوشتن نمىدانست، ولى آيه
چنين دلالتى ندارد. صرفا گوياى اين جهت است كه نمىنوشته و نمىخوانده است و چه
بسا كسانى نمىنويسند ولى قادر بر نوشتن هستند و در ظاهر وانمود مىشود كه فاقد
سوادند و كتابت نمىدانند. پس مفاد آيه چنين است: پيامبر به نوشتن و خواندن دست
نزده بود و او را عادت بر نوشتن نبود»[1].
علامه
طباطبايى فرموده است: «ظاهر التعبير نفي العادة و هو الأنسب بالنسبة الى سياق
الحجّة[2]؛ ظاهر
عبارت نفى عادت- بر نوشتن و خواندن- است و اين در جهت استدلال مناسبتر است».
به
علاوه داشتن سواد كمال است و بىسوادى نقص و عيب و چون تمامى كمالات پيامبر از راه
عنايت خاص الهى بوده و هرگز نزد كسى و استادى تعلّم نيافته (علم لدنّى) پس نمىشود
ساحت قدس پيامبر از اين كمال تهى باشد. عدم تظاهر به سواد، براى اتمام حجت و بستن
راه اعتراض و تشكيك بوده است، به همين دليل پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به
كاتبانى نياز داشت تا در شئون مختلف از جمله وحى براى او كتابت كنند؛ لذا چه در
مكه و چه در مدينه زبدهترين باسوادان را براى كتابت انتخاب فرمود. اولين كسى كه
در مكه عهدهدار كتابت مخصوصا كتابت وحى شد؛ علىّ بن ابى طالب عليه السّلام بود و
تا آخرين روز حيات پيامبر به اين كار ادامه داد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نيز
اصرار فراوان داشت تا على، آنچه را نازل مىشود، نوشته و ثبت نمايد تا چيزى از
قرآن و وحى آسمانى از على دور نماند.