نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 383
«وَ النَّجْمِ إِذا هَوى. ما
ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى. وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى. إِنْ هُوَ إِلَّا
وَحْيٌ يُوحى. عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوى. ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوى. وَ هُوَ
بِالْأُفُقِ الْأَعْلى. ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ
أَدْنى. فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى. ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى. أَ
فَتُمارُونَهُ عَلى ما يَرى. وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى. عِنْدَ سِدْرَةِ
الْمُنْتَهى. عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى. إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ ما يَغْشى.
ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى. لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى. أَ
فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى، وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى. أَ
لَكُمُ الذَّكَرُ وَ لَهُ الْأُنْثى. تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزى»[1].
اين
فاصلهها تقريبا وزنى مساوى دارند- اما نه بر اساس نظام عروض عرب- و قافيه نيز در
آن رعايت شده است و اين هر دو به علاوه ويژگى ديگرى است كه مانند وزن و قافيه ظاهر
نيست و از همسازى حروف واژگان و هماهنگى كلمات در درون جملهها يك ريتم موسيقيايى
پديد آورده است. ويژگى اخير به دليل حسّ داخلى و ادراك موسيقيايى باعث مىشود كه
ميان يك ريتم و ريتم ديگرى- هر چند كه فاصلهها و وزن يكى باشد- تفاوت باشد.
نظمآهنگ
در اينجا به پيروى از نظام موسيقيايى جمله نه كوتاه است و نه بلند و طولى ميانه
دارد و با تكيه بر حرف «روىّ»[2] فضايى
سلسلهوار و داستانگونه يافته است. تمام اين ويژگىها لمس شدنى است و در برخى
فاصلهها بسيار نمايانتر، مانند: «أَ فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَ
الْعُزَّى وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى؟» پس اگر
بگوييم: «أَ فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ».
قافيه از دست مىرود و به آهنگ لطمه مىخورد و اگر بگوييم:
«أ
فرأيتم اللّات و العزّى و مناة الأخرى» وزن مختل مىشود. همچنين در فرموده خداوند:
«أَ لَكُمُ الذَّكَرُ وَ لَهُ الْأُنْثى؟ تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزى»
اگر گفته شود «أ لكم الذّكر و له الأنثى، تلك قسمة ضيزى» آهنگ كلام كه با كلمه
«إذن» قوام يافته مختل مىشود.
البته،
اين سخن بدان معنا نيست كه كلمه «الاخرى» يا «الثالثة» يا «إذن» حشو و زايد است و
فقط براى پر كردن وزن و قافيه آمده؛ نه، وظيفه مهمتر اين كلمات، مساعدت براى
رساندن معانى است، و اين يكى ديگر از ويژگىهاى فنّى قرآن است كه كلمه هم براى
رساندن معنا ضرورى است و همآهنگ را قوام مىبخشد و هر دوى اين