نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 381
هرگاه كسى براى چند بار به يك
شعر گوش مىسپارد، لحن و آهنگ آن براى او تكرارى و ملالآور مىشود؛ اما به هنگام
نيوشيدن آواى گونهگون و هر دم تجديدشونده قرآن كه اسباب و اوتاد و فواصل[1]
آن پىدرپى جاى خود را عوض مىكنند و هر كدام گوشهاى از قلب را به نوازش
وامىدارند، نه تنها خسته و آزرده نمىشود، بلكه عطش او براى شنيدن، همواره فزونى
مىگيرد.
عرب،
پيش از نزول قرآن، گاهى در شعر خود از اين تنوع صوت بهره مىبرد؛ اما اغلب به دليل
اسراف و تكرار، تنوع آنان به ملال مىانجاميد. در نثر- چه مرسل و چه مسجّع- نيز،
چنين سلاست و روانى و حلاوتى كه در قرآن مشهود است، سابقه نداشت و در بهترين
نثرهاى عرب عيبهايى يافت مىشد كه از سلاست و روانى تركيب آن مىكاست و امكان
نداشت مثل قرآن قابل ترتيل باشد. اگر هم براى ترتيل آن پافشارى مىشد، بوى تكلّف
از آن به مشام مىرسيد و از شأن كلام نيز مىكاست.
بر
اين اساس، هيچ جاى شگفتى نيست كه عرب، در گمان خود كمترين لقبى كه به قرآن داده
بود اين بود كه اين سخن شعر است و اگر شعر نباشد سحر است و افسون! و اين گفتار خود
حيرتزدگى عرب در قبال سخن شكوهمند و بديع قرآن را نشان مىدهد؛ سخنى كه از جلال و
شكوه نثر چيزى فراتر دارد و از جمال و حلاوت شعر مايهاى افزونتر.
استاد
«درّاز» گفته است: «وقتى آدمى مىبيند كه از اين مخرجهاى سختجوش، چنين گوهرهاى
تابناكى با اين ترتيب حروف و چنان آذينبندى بيرون آمده، التذاذى بىحساب مىبرد و
وجدى بىانتها به او دست مىدهد. در اين حروف گويى يكى مىنوازد، ديگرى
طنينانداز، سومين نجواگر است و چهارمين بانگ برآورنده، پنجمين نفس را مىلغزاند و
ششمين راه نفس را مىبندد و شما زيبايى آهنگ را در دسترس خود مىيابيد؛ مجموعهاى
گوناگون و همساز، نه تكرار مكرّر
[1] اصطلاحاتى در موسيقى عروض است: يك حرف متحرك و بعد
از آن يك حرف ساكن اگر بيايد سبب خفيف ناميده مىشود. دو حرف متحرك اگر بعد از آن
ساكنى نيايد سبب ثقيل ناميده مىشود. دو متحرك كه بعد از آن يك ساكن بيايد، وتد
مجموع ناميده مىشود. اگر حرف ساكن در ميان دو متحرك باشد وتد مفروق ناميده
مىشود. اگر سه حرف متحرك پىدرپى باشد، فاصله كوچك ناميده مىشود و اگر چهار حرف
متحرك بيايد و بعد يك ساكن را فاصله بزرگ مىخوانند.
نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 381