نام کتاب : صحابه از منظر اهل بيت نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 43
فرمود:
«آرام باشيد، خداوند خود ستودن را منع كرده است.»
شخصى
از حاضران گفت: «اى مولاى ما، مگر خداوند نفرموده است: (وَ
أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ)[1]؟»
فرمود:
«اكنون گوشهاى از نعمتهاى الهى را- كه بر من ارزانى شده است- برايتان باز
مىگويم: در محضر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هر چه مىپرسيدم، پاسخ كامل
دريافت مىكردم و هرگاه ساكت مىشدم[2] خود حضرت
سخن آغاز مىكرد. از اين روست كه در سينهام انباشتهاى از علم فراوان گرد آمده
است.»
در
برخى از روايات آمده است: «از حضرت رسول درخواست كردم كه اين همه دريافتها
فراموشم نشود. حضرت دست خود را بر سينهام نهاد، و دعا كرد و تا امروز، هيچگونه
دريافتى را فراموش نكردهام.»[3]
از
اينگونه روايات درباره نخبگان اصحاب فراوان است و مقصود، اين است كه صحابه همان
افراد اندكى هستند كه همانند حواريون حضرت عيسى عليه السلام، فراگيرى علم و اخلاق
كريمانه آن حضرت ويژه آنها بود؛ نه هر كه اندك ملاقاتى با پيامبر داشته و ايمان
آورده باشد.
دو
شرط صحابه از نگاه اميرمؤمنان عليه السلام
مولا
اميرمؤمنان عليه السلام درباره شرايط صحابى مىفرمايد: «ما لَمْ
يُحْدِثُوا بَعْدَهُ حَدَثاً وَ لَمْ يُؤْوُوا مُحْدِثاً»[4]؛
پس از پيامبر، بدعتى نگذاشته باشد يا
[1] . ضحى 93: 11:« و از نعمت پروردگار خويش، سخن
بگوى.»
[2] . در برخى از روايات آمده است:« هرگاه پرسشهايم به
پايان مىرسيد».
[3] . كنزالعمال، ج 13، ص 159- 161؛ امالى شيخ صدوق،
مجلس 43، ص 324 و 325؛ بحار، ج 22، ص 318 و 319.