به
گمان من عاملى كه اينان را وادار ساخته است كه مقاطع آيات را فواصل بنامند و آن
مواردى كه حروف آخر آيهها با هم متماثلاند، سجع نناميدهاند، همان رغبت و ميل
باطنى و علاقه قلبى اينان نسبت به تنزيه قرآن كريم از وصف و صفتى است كه از
ويژگىهاى كلام منقول از كاهنان و غيرهم بوده و نخواستهاند قرآن كريم را به صفتى
متّصف بنمايند كه كلام ديگران غير از قرآن بدان متّصف مىگردد، به ويژه كلام مبتذل
و سخيف كاهنان.
و
اگر انگيزه آنان از نفى و انكار، همين است كه به مجرد تسميه و نامگذارى آيات و
متّصف كردن آنان به سجع بر مىگردد، اين غرض خوبى است و عيبى ندارد. اما حقيقت غير
از اين است و آن (حقيقت) همانطورىكه بيان نموديم به واسطه دوست نداشتن عده
ديگرى، يا عدم خوشايند عدهاى با تغيير نام آن
[1] جار اللّه زمخشرى( متوفاى سال 528) مىگويد رعايت
مجرد فواصل بما هو فواصل، كلام را زيبا نمىنمايد مگر اينكه رعايت آن، همراه با
سداد معنى و استوارى آن بر اساس سبكى كه مقتضاى حسن نظم و التيام كامل باشد،
همچنانكه انتخاب الفاظ شيرين و پشت سر هم به تنهايى زيبا نيست مگر اينكه مطيع و
تابع صددرصد معانى باشد، البته معانى صحيح و منظم؛ يعنى معانى كه بر طبق حكمت
عقلانى نظم يافته باشد. و اما اگر جنبه معانى، از نظر دور داشته شود و فقط به
تحسين الفاظ تنها پرداخته شود بدون اينكه مؤدى و معانى آن در دلها منظور باشد، اين
نوع كلام از بلاغت هيچ بهرهاى حتى به اندازه فتيل( نخ نازك داخل بريدگى هسته
خرما) نخواهد داشت و در عين حال ما بين قول خداى متعال:
وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ و قوله: وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ ترك رعايت تناسب در عطف بين
جملههاى فعليه بخاطر رعايت جانب فواصل، نمىتوان نمود به اين بهانه كه اين نوع
رابطه يك رابطه لفظى است كه هيچ غرض و هدفى عقلانى ندارد؛ زيرا به دليل تقديم و
تأخير در اين دو جمله بخاطر قصد اختصاص انجامشده پس جنبه لفظى هم رعايت آن گاهى
اوقات لازم بوده و چه بسا بدون آن، تناسب لازم نباشد( البرهان بدر الدين زركشى، ج
1، ص 72 به نقل از تفسير كشاف، طبع قديم).
نام کتاب : تناسب آيات نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 87