نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 44
افتادم و بر
روى زانوهاى خود قرار گرفتم، سپس از راه خود برگشتم و به خانه آمدم و گفتم:
زمّلونى، زمّلونى؛ آنگاه مرا پوشاندند. در اين موقع آيات: «يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ
وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ». نازل شد؛ پس از آن، وحى پىدرپى و بدون انقطاع
فرودآمد.[1]
بيشتر
مفسرين بر اين عقيدهاند كه سوره فاتحه اولين سوره نازلشده قرآن است.
علامه
طبرسى از استاد احمد زاهد در كتاب ايضاح به نقل از سعيد بن المسيّب از مولى امير
المؤمنين (ع) آورده است كه فرمود: از پيغمبر (ص) از ثواب قرائت قرآن سؤال نمودم،
سپس آن حضرت ثواب هر سوره را بيان فرمود، به ترتيب نزول سورهها. پس اولين سورهاى
را كه در مكه نازل شده است، سوره «فاتحه» برشمرد، سپس «اقْرَأْ
بِاسْمِ رَبِّكَ» و آنگاه سوره «ن وَ الْقَلَمِ».[2]
واحدى نيشابورى در اسباب النزول درباره ابتداى بعثت چنين آورده است: گاه كه پيغمبر
با خود خلوتى داشت، ندايى از آسمان مىشنيد كه موجب هراس وى مىشد و در آخرين بار
فرشته او را ندا داد: يا محمّد. گفت: لبّيك.
گفت:
بگو «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ
الْعالَمِينَ ...».[3] البته
پيغمبر اكرم از همان ابتداى بعثت با گروه كوچك خود (على و جعفر و زيد و خديجه)
نماز را طبق سنت اسلامى انجام مىداد و نماز بدون فاتحه الكتاب نشايد و در حديث
آمده است: اولين چيزى كه جبرئيل به پيغمبر تعليم داد، نماز و وضو بود كه لازمه آن
مقرون بودن بعثت با نزول سوره حمد است. جلال الدين سيوطى مىگويد: هرگز نبوده است
كه نماز در اسلام بدون فاتحه الكتاب باشد.[4]
ميان
اين سه نظر مىتوان به گونهاى جمع كرد؛ زيرا نزول سه يا پنج آيه از اول سوره علق
به طور قطع با آغاز بعثت مقارن بوده است و اين مسئله مورد اتفاق نظر است.
سپس
چند آيه از ابتداى سوره مدثر نازل شده است، ولى اولين سوره كامل كه بر پيغمبر نازل
گرديده سوره حمد است و چند آيه از سوره علق يا سوره مدثّر در آغاز، عنوان سوره
نداشته و با نزول بقيه آيههاى سوره اين عنوان را يافته است؛ لذا اشكالى ندارد كه
بگوييم اولين سوره، سوره حمد است و به نام فاتحة الكتاب خوانده مىشود. وجوب
خوانده شدن
[1] . صحيح بخارى؛ ج 1، ص 4 و صحيح مسلم؛ ج 1، ص 98 و
رجوع كنيد به: مسند احمد؛ ج 3، ص 325.
[2] . تفسير طبرسى؛ ج 10، ص 405 و رجوع كنيد به:
الكشاف؛ ج 4، ص 775.