نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 15
انسان را از
عصاره از گل آفريديم؛ سپس او را نطفهاى در قرارگاه مطمئن [رحم] قرار داديم؛ سپس
نطفه را به صورت علقه [خون بسته] و علقه را به صورت مضغه [چيزى شبيه گوشت جويده
شده] و مضغه را به صورت استخوانهايى درآورديم و بر استخوانها گوشت پوشانيديم
...).
قرآن
تا اينجا مراحل وجود مادّى انسان را مطرح مىكند، آنگاه مىفرمايد:
«... ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ»[1]
(... سپس آن را آفرينش تازهاى داديم؛ پس بزرگ است خدايى كه بهترين آفرينندگان
است). اين آفرينش ديگر، همان روح انسان است كه پس از گذشت چهار ماه- در دوران
جنينى- بر او دميده مىشود. در آيه ديگرى نيز به اين دو مرحله آفرينش اشاره شده
است: «وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ
مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ
...»[2]،
(و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد؛ سپس نسل او را از عصارهاى از آب ناچيز و
بىقدر آفريد. سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خويش در وى دميد ...).
نكته
جالب در اين آيه آن است كه روح دميده شده در انسان از سنخ عالم ملكوت معرفى مىشود
(من روحه) و به خود پروردگار نسبت داده مىشود، يعنى روح فراتر از سنخ ماديات است.
امام صادق (ع) در اين زمينه مىفرمايد:
«انّ
الله خلق خلقا و خلق روحا ثم امر ملكا فنفخ فيه ...»
،[3]
(خداوند آفريدهاى آفريد و روحى آفريد، سپس فرشتهاى را دستور داد تا روح را در
آفريده بدمد). انسان از ديدگاه قرآن، آفريدهاى است كه از جسم و روح به وجود آمده
است، ابتدا كالبدى آفريده شده و سپس روان جاويد در آن دميده شده است.
از
ديدگاه فلسفه، انسان يك موجود مادّى محض نيست؛ يعنى انسان به همين پديده جسمانى كه
از گوشت و پوست و استخوان و عضلات تشكيل يافته است منحصر نمىشود، بلكه وجودى
والاتر دارد كه او را در مرتبهاى فراتر از جهان مادّه قرار مىدهد و از چهارچوب
جسمانى محض خارج مىكند؛ زيرا آثار و صفاتى كه انسان دارد، با جنبه جسمانى او
سنخيّت ندارد و از آن بالاتر است.[4]