2.
فرقان، «تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ ...؛[2]
بزرگ [و خجسته] است كسى كه بر بنده خود، فرقان [/ كتاب جداسازنده حق از باطل] را
نازل فرمود ...»؛
3.
كتاب، «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ ...؛[3] ما
اين كتاب را به حق بر تو نازلكرديم ...»؛
4.
ذكر، «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ؛[4] ما
اين قرآن را به تدريج نازل كردهايم و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود».
اشتقاق
واژه قرآن
اين
واژه از ريشه «قَرَأَ» به معناى خواندن گرفته شده است. همزه در اصل واو بوده و از
ماده قَرَوَ به معناى گرد آوردن است؛ زيرا قارى در هنگام تلاوت، كلمات و حروف را
گرد هم مىآورد، نظير كتاب و كتابت كه در اصل به معناى جَمَعَ بوده، چنانچه راغب
مىگويد.
قرآن
مصدر است همچون غفران، رجحان و كفران. مثل؛ «أَقِمِ الصَّلاةَ
لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ
الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً؛[5]
نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكى شب بر پا دار، و [نيز] نماز صبح را، زيرا
نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان] است».
در
اشتقاق كلمه قرآن اختلاف نظر وجود دارد؛ بيشتر بر آنند كه از ريشه قَرَأَ