responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 21

وصيت معاويه‌

[1] (1) هنگامى كه معاويه به مرضى كه موجب مرگش گرديد مبتلا شد، پسرش يزيد را خواسته، به او گفت: پسرم؛ من رنج و محنت سفر و به اينجا و آنجا رفتن [براى بيعت گرفتن از مردم‌] را از تو كم كرده‌ام [كنايه از اينكه خودم به شهرهاى مختلف رفته‌ام و از مردم برايت بيعت گرفته‌ام‌] و كارها را برايت آماده و مهيا ساخته‌ام، دشمنانت را سركوب كرده، گردن‌كشان عرب را در برابرت خاضع نموده‌ام، وحدت و يكپارچگى را برايت فراهم ساخته‌ام. بر سر خلافتى كه برايت برپا شده از كسى باكى ندارم جز چهار نفر از قريش: حسين بن على و عبد الله بن عمر و عبد الله بن زبير و عبد الرحمن بن أبى بكر، أمّا عبد الله بن عمر، كسى است كه بشدت در عبادت فرو رفته [عبادت او را به سختى انداخته است‌] اگر ببيند غير از او كسى باقى نمانده [كه بيعت نكرده باشد] با تو بيعت خواهد كرد.

أمّا حسين بن على: كه أهل عراق در كمين‌اند تا او را به قيام دعوت كنند، اگر عليه تو قيام كرد و تو بر او چيره شدى از او در گذر، زيرا از خانواده مهمى است و حق عظيمى بر مردم دارد.

أمّا [عبد الرحمن‌] ابن أبى بكر: كسى است كه اگر ببيند همراهانش عملى انجام داده‌اند او هم همانند آنان عمل مى‌كند، هنرى بيش از زنبارگى و خوشگذرانى ندارد


[1] ابى مخنف از عبد الملك بن نوقل بن مساحق بن عبد الله بن مخرمة نقل مى‌كند.

نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 21
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست