داستان طب و بهداشت در
اين كشور مانند ساير شئون بصورت افسانههاى كهن و ريشخند درآمده است ولى اين هم
گوئى است كه بىاختيار بازيچه دستهاى اجانب است كه از آستين فرهنگ بيرون مىآيد.
طبابت در قديم همدوش با
روحانيت بلكه بخشى از آن بود ولى امروز طبيب دلال مظلمه و داروفروش كمپانى شده
است.
در دين اسلام كسى كه
وارد شغل طبابت ميشد سرلوحه فكر و كار او خوانده ميشد الطبيب ضامن و لو كان خاطئا-
پزشك مسئول كار خود ميباشد. اگر چه اشتباه كرده باشد ولى امروز بجاى جمله سابق
عبارت ذيل است (طبيب مصونيت قانونى دارد) كارى باصل معنى و مراد اين جمله نداريم
ولى نالههاى مردم از عكس العمل اوست.
مصونيت قانونى:
باتكاء جمله فوق هر روزى
هزاران بدبخت بىپناه روانه گورستان ميشوند براى ارضاء شهوات و هوسها اطفال
بىگناهى كه در آغوش رحم آرميدهاند (جنين) بوادى مرگ سرازير ميگردند.
تبليغات راديو و
روزنامهها- اعلاميهها- شهرتهاى بىاصل درست ميكند ويزيتهاى سنگين و دارو
تشكيلات عريض و طويل مردم بىبضاعت را از مراجعه بطبيب محروم و از زندگى و سلامتى
مأيوس ميگرداند.