يتزود المسافر من تربة
بلده و طينة التى ربى عليها و كل ما ورد الى منزل طرح منها في اناء الذى يشرب منه
الماء الى ...
لازم است كه مسافر
مقدارى از خاك شهر خود و سرزمينى كه در آن تربيت يافته بردارد و بهر شهرى كه وارد
مىشود خاك را در ظرف آب آشاميدنى خود بريزد و خوب آن را بهم آميخته محلول را
بكنارى بگذارد تا گل آن كاملا رسوب كند و آب صاف را بياشامد.
آبها مواد اختلاطى خود
را از محل جريان و منبع خود ميگيرند و چون خاكها از نظر املاح و فلزات مختلفند
آبها نيز يكسان نيستند شخص اهل هر آب و خاكى كه بوده باشد و در آن تربيت يافته
باشد مزاجش باقتضاى آنجا است مسافرت شخص را بترك عادت و خلاف طبيعت وادار ميكند
براى آنكه از خطر ترك عادت مصون باشد بهترين دستور فوق است زيرا در اين صورت يك
مرتبه مخالفت با عادت نشده و يك مرتبه وارد آب و هواى مخالف نگشته بلكه برزخى براى
خود انتخاب نموده است.
ريختن خاك در آب
آشاميدنى بطريق مذكور در صورت سلامت آب يكنوع واكسن طبيعى است و در صورت آلودگى آن
يك طريق ضد عفونى ساده و بىضرر است در اين مورد نيز محمد بن زكرياى رازى و جمعى
از قدما موافقاند و ابن زكريا