responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه طبّ الرضا (ع) نویسنده : امير صادقى، نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 13

در دست داشت سعى كرده است اصول اين كتاب را با مبانى جديد تطبيق كند (البته آن مبانى كه عقل و آزمايش بدرستى آن اطمينان يافته باشد) تا علاوه بر آنكه بيشتر مورد بهره بردارى شود مدركى نيز بدست بهانه‌جويان نداده باشد.

اين كتاب (رساله ذهبيه يا مذهبه) باسناد مختلفى در كتابهاى روايات و اخبار نقل شده از جمله موسى بن على بن جابر سلامى گويد كه استاد بزرگوار ما سديد الدين يحيى بن محمد بن عليان خازن ميفرمود ابو محمد حسن بن جمهور براى من نقل كرد كه پدرم از ملازمان خاص حضرت على بن موسى الرضا و اكثرا در خدمت او و از احوالش باخبر بود از جمله در سفر از مدينه بخراسان ملازم خدمت بود تا وقتى كه حضرت در طوس شهيد شد ميگفت وقتى مأمون به نيشابور مجلسى ترتيب داد و از حضرت رضا عليه السّلام و جماعتى از اطباء و فلاسفه دعوت كرد از جمله يوحنا بن ماسويه و جبرئيل بن بختيشوع و صالح بن سلهمه هندى حضور يافتند، سخن از هر جانب بميان آمد تا برشته طب و معالجات بدن كشيد.

مأمون و دانشمندان گرم سخن شدند سر و صداها بلند شد، در كيفيت تركيب بدن از عناصر و اضداد و ضرر و نفع غذاها و علل و اسباب مرضها بحث ميكردند.

در ميان همه سر و صداها امام عليه السّلام ساكت بود مأمون پرسيد شما در اين مورد چه ميگوئيد در سخنان ما و علمى كه هر كس ناچار است كما بيش از آن بداند يا اشخاصى معين كاملا و يا بقدر ضرورت از آن اطلاع داشته باشند.

نام کتاب : ترجمه طبّ الرضا (ع) نویسنده : امير صادقى، نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 13
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست