كبريائى موصوف بصفات ذات و فعل مانند حى و عالم و قادر و سميع
و بصير و خالق و رازق است و هر يك از اين صفات واسطه نزول فيوضات و بركات دائم
بعوالم امكانى است بهمين قياس رسول صلى اللَّه عليه و آله و سلم و اوصياء طاهرين
عليهم السلام هر يك مظهرى نازل از صفات واجبه است كه واسطه نزول و فيوضات بعوالم
تا ابد خواهند بود.
هم چنان كه مكتب توحيد و
دانشگاه عالى توحيد و خداپرستى و تعليم و تربيت سلسله بشر بعهده آنان نهاده شده و
هر يك از آنان واسطه فيوضات و تعليمات الهى در جامعه بشر هستند و بالاخره مقام و
منصب تعليم و ارشاد بشر كه محصول و غرض از نظام خلقت است بآنان محول فرموده است
اين نمونهاى است كه هر يك مظهرى نازل امكانى از صفات كبريائى معرفى شدهاند و در
آيه كريمه (أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ) نيز از آثار
همين موهبت است.
و در ذيل روايت امام
عليه السّلام سوگند ياد نموده و سمت مظهريت اسماء حسنى ساحت كبريائى را اعلام
نموده از نظر اينكه درك اين حقيقت امر دشوار و قابل هضم و فهم و تصديق شنونده
نبوده اقدام بسوگند فرموده است.
و نيز اثرى از آثار آن
را نيز تصريح نموده است كه ايمان و اعتقاد قلبى بتوحيد و بصفات كبريائى و هم چنين
اداء وظايف دينى از اهل ايمان هرگز پذيرفته نخواهد بود جز بتصديق مقام وصايت
اوصياء رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلم و نيز تصديق منصب امامت و وصايت آنان و
مظهريت هر يك از اسماء حسنى و صفات ساحت كبريائى زيرا انكار مقام وصايت اوصياء
عليهم السلام مستلزم انكار توحيد و صفات كبريائى خواهد بود.
زيرا بشر در اثر قصور
ذاتى مستقيما با ساحت كبريائى و عوالم غيبى هرگز ارتباط نخواهد داشت ناگزير بايد
بوسيله مربوطه بتوانند وظايف سپاسگزارى