با آن گروه كه تجاوز
كرده است بجنگيد چندان كه به فرمان خدا باز آيد (و دست از تجاوز بردارد[1].) پس ايشان
را باز گرداند و چيزى به آنان نداد.
دعاى على و معاويه
چون على نماز صبح و مغرب
را مىگزارد و نمازش تمام مىشد مىگفت[2]:
«بار الها، معاويه و عمرو و ابو موسى[3]
و حبيب بن مسلمه و ضحّاك بن قيس و وليد بن عقبه و عبد الرحمن بن خالد بن وليد را
لعنت كن.» اين خبر به معاويه رسيد و او نيز چون دست به دعا بر مىداشت[4]، على و ابن
عباس و قيس بن سعد و حسن و حسين را لعنت مىكرد.
قصيده راسبى
و راسبى كه از مردم
حرورا بود سرود:
ندمنا على ما كان منّا و من يرد
سوى الحقّ لا يدرك هواه و يندم ...
بر آنچه كرديم پشيمان
شديم، و هر كس چيزى جز حق خواهد به آرمانش نرسد و پشيمان گردد.
به كارى بيرون شديم و
ميان ما و على جز نيزههاى استوار، و ضربات شمشير كه سرها را از شانهها برگيرد و
جنگى بىامان، با تيغهاى آبدار قرارى نبود.
على حجّتى آورد كه پس از
آن هيچ مرد بردبار و خوددارى را حجّت و گفتارى نماند.
[1] الحجرات، بخشى از آيه نهم كه با اسقاط( فاى«
فقاتلوا») از آغاز آن بدان استشهاد شده و اين جائز است.- حواشى الحيوان( 4: 57).
[2] متن« اذا صلّى ... و فرغ من الصّلاة يقول ...»
و در طبرى( 6: 40)[ و كان اذا صلى الغداة يقنت ...- چون نماز صبح مىخواند به قنوت
دست به دعا بر مىداشت].
[3] در متن و شنهج( 1: 200)« و ابا موسى» ولى در
طبرى به جاى آن[ و ابا الاعور السلمى] آمده است.
[4] در متن و طبرى« فكان اذا قنت- چون به قنوت دست
به دعا بر مىداشت» ولى در شنهج[ فكان اذا صلّى- چون نماز مىكرد].