responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 656

و اشعريان به گردش در آمد و از سپيده سحر تا نيمروز به شدّت تمام و كيفيّتى كه از فرط دشوارى و گستردگى، موى آدمى را سپيد مى‌كرد به درازا كشيد. آنگاه على برخاست و گفت: تا كى اين دو قبيله را به هم واگذاريم؟ اينان نابود شدند و شما همچنان ايستاده‌ايد و به ايشان مى‌نگريد! آيا از سرزنش خدا نمى‌هراسيد؟

دعاى على در روز هرير

سپس رو به جانب قبله كرد و دست دعا به درگاه خدا برداشت و به بانگ رسا گفت: «اى خداوند، اى مهربان، [اى بخشاينده‌]، اى يكتا، [اى يگانه‌]، اى بى‌نياز، اى خداى محمد، بار الها، گامها به سوى تو پى سپارد و دلها براى تو در سينه‌ها تپد و دستها به درگاه تو بر آيد و گردنها به سوى تو كشيده شود و ديدگان به تو دوخته آيد و نيازها همه از تو درخواست شود. [بارالها] ما از فقدان پيامبرمان صلى اللّه عليه، و فزونى دشمنان و پراكندگى آرزوها و آرمانمان به تو شكايت مى‌كنيم.

رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ.

پروردگارا، تو در نزاع بين ما و قوم ما به حق داورى كن (و ما را فاتح گردان) كه تو بهترين فيروزى دهنده‌اى‌[1].

به بركت و فضل خدا پيش رويد.» آنگاه ندا در داد: نيست خدايى بجز خداوند، و (نام) خدا بزرگترين سخن است. بر تقوا بپاييد.

راوى‌[2] افزود و گفت:

نى، سوگند به خداوندى كه محمد صلى اللّه عليه را به حق پيامبر ما داشت، نشنيده‌ايم، از آن زمان كه خدا آسمانها و زمين را آفريده است، از دست سردار قومى ظرف يك روز چنان ضرب شستى كه على به دست خود نشان داد، بر آمده‌


[1] الاعراف، 89

[2] مراد جابر بن عمير انصارى است.

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 656
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست