responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 627

[موضع ابرهة بن صباح‌]

(نصر) گويد: عمرو بن شمر، از جابر، از عامر، از صعصعة بن صوحان و حارث بن ادهم مرا روايت كرد كه:

ابرهة بن صباح بن ابرهه حميرى (در ميان اردو) به پا ايستاد و گفت: اى يمانيان، واى بر شما، پندارم فرمان قضا بر نابودى شما رقم خورده است. دريغ از شما! ميان اين دو مرد را آزاد بگذاريد تا خود تن به تن بجنگند و هر يك پيروز شد ما همگى بدو مى‌پيونديم. [اين ابرهه‌] از سران ياران معاويه بود. چون سخن وى به آگاهى على رسيد گفت: ابرهة بن صباح درست گفت. به خدا سوگند از آن لحظه كه به خطّه شام در آمده‌ام هيچ سخنى بيش از اين مرا شاد نكرده است. گفته ابرهه به اطلاع معاويه نيز رسيد، وى خود را به آخر صفوف كشاند و به اطرافيان خويش گفت: پندارم در عقل ابرهه خللى پيدا شده است. اما شاميان روى بدو نهاده (به وى اشاره مى‌كردند) و مى‌گفتند: به خدا ابرهه در دين و رأى و رزماورى از تمامى ما برتر و دليرتر است، ولى معاويه خوش ندارد به جنگ تن به تن با على تن در دهد. ابرهه در اين باره (به شعر) گفت:

لقد قال ابن ابرهة مقالا

و خالفه معاوية بن حرب ...

پسر ابرهه‌[1] سخنى گفت و معاوية بن حرب با گفته او مخالفت ورزيد، زيرا حق، از گمراهى و فريبكارى او كه چون تنگ ميانبند شتر به زير دوال بسته‌[2] بسى بارزتر است.

او آشكارا در ميان دو گروه جنگ و دشمنى افكنده، در حالى كه شما از نژادى واحد و همه فرزندان قحطانيد.

شما آن دو شير را به هم وا نهيد تا خود با يك ديگر بجنگند، و بى‌گمان، حق هر


[1] ابرهة بن صباح بن ابرهه، به اعتبار نام جدش در اين شعر خود را« ابن ابرهه» خوانده است.- م.

[2] در متن اين مصراع چنين آمده« ملبّسة غرائضه! بحقب»( كه جمعى است خلاف مشهور زيرا جمع غرض يا غرضة- تسمه و دوال زير سينه و شكم در جهاز شتر، غالبا غرض و غرض آمده است.- م.)- مطلع شعر يحصبى ص 603( مراد اينكه چون بار باطل معاويه ناهنجار است نمدزينى از دروغ و فريب، يعنى خونخواهى عثمان، بر نهاده تا تحمّلش بر مركب، كه كنايه از فريب‌خوردگان است، آسان آيد.- م.)

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 627
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست