responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 570

ابن عباس را از سر نيرنگ به سازش فراخواندى ولى نيرنگ و فريب تو را اثرى چندان نباشد، تا آن دم كه سواران ما با نيزه‌ها مى‌تازند و سرهاى نامداران را به خاك مى‌افكنند، صلحى نباشد.

تو سوگند خوردى كه ديگر بدو نامه‌اى ننگارى تا آنكه او موضع و روش خود را تغيير دهد، قصدت اين بود كه او پاسخت ندهد و تو را به رگبار عتاب نگيرد، چه تيرهاى طعن او خطا نمى‌كند.

بدو گفتى: اگر مردم با وى بيعت مى‌كردند تو نيز از ايشان پيروى مى‌كردى، اينك اين على است كه همه از خرد و كلان با او بيعت كرده‌اند، كه گذشته از خويشاوندى، وصىّ پيامبر خداست و (در غزوات) به گاه هماوردطلبى دشمن، بهترين شهسوار پيامبر بود.

پس اگر خواهى از مهاجرى پيروى كنى بايد بدو سر بسپارى كه چون تيغه شمشير جوهر دارد و سالار دلير و مسندنشين قوم است‌[1]

گرد آمدن پاره‌اى از سران نزد معاويه‌

چون وى شعر خود را به على نشان داد على گفت: «تو سرامد شاعران قريشى» و كسان آن را به معاويه رساندند.

آورده‌اند كه آن شب عتبة بن ابى سفيان و وليد بن عقبه و مروان بن حكم و عبد اللّه بن عامر و ابن طلحة الطّلحات نزد معاويه گرد آمدند. عتبه گفت: به راستى ماجراى ما با على بس شگفت است، يكى از ما نيست كه گزندى از او نديده باشد. (مثلا) در مورد من، وى جدّم را كشته و در ريختن خون عموهايم به روز بدر شركت كرده، اما درباره تو اى وليد، در جنگ جمل پدرت را كشته است و برادرانت را يتيم كرده، و اما در مورد تو اى مروان، چنان است كه شاعر عهد باستان گفته است‌[2]:


[1] متن« كنصل السّيف غير حلاحل» و در اصل به تحريف‌[ بنعل السيف غير حلاحل‌].

[2] مراد امرؤ القيس، و اين بيت از ابيات ديوان اوست، ص 160

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 570
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست