responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 509

ما از بيعت سر تافتيم و آنان بر مردان ما دست گشادند، و بر آنچه كردند جز خداوند حسابرسى نباشد.

روزى اندوهبارتر و اشك‌آورتر از آن روز، و هجومى خونبارتر از يورش آنان نديده‌ام.

گويى درخشش برق شمشير در ميان ما و آنان همچون درخشش شهاب ثاقب است.

و محمد بن على بن ابى طالب به وى پاسخ گفت:

لو شهدت جمل مقامك ابصرت‌

مقام لئيم وسط تلك الكتائب ...

اگر سيه گيسويى شاهد موقعيّت تو مى‌بود تو را در وضع فرومايه‌اى ميان فوجها مى‌ديد.

آيا آن روز را كه براى تو افتخار آفرين نيست به ياد مى‌آورى كه بردگانى كه به ميدان كشانده شده بودند برابرت در آمدند؟

شما بى‌پرواى از خدا و بر خلاف دين واجب الهى كه طاعتش همواره واجب است‌[1]، آتش كين خود را بر ما فرو باريديد.

[گفته على درباره بانگى كه عمرو بن عاص سر داده بود]

نصر: عمرو بن شمر، از جابر، از تميم كه گفت:

خدا گواه است هنگامى كه علقمة بن زهير انصارى نزد على آمد من در كنار آن حضرت بودم، (وى به امام) گفت: اى امير مؤمنان، عمرو بن عاص چنين بانگ مى‌زند:

انا الغلام القرشىّ المؤتمن‌

الماجد الابلج ليث كالشّطن ...

(اى رهبران فتنه‌انگيز كوفه!) منم آن قرشى‌زاده امين بزرگوار درخشان آثار، شرزه شير ميدان پيكار.

كه از ملك شام تا سرزمين عدن همه از او خرسندند.

اى اشراف يمن! اينك من به پيكارتان آمده شما را در هم مى‌كوبم ولى ابا الحسن را نمى‌بينم.


[1] در متن« على غير تقوى اللّه و الدّين واصب» و پس از اين مصراع به خطى ريز اضافه دارد:« و روى:« خوف العواقب ترس از سرانجامها» نيز روايت شده است.»

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 509
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست