responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 466

[نصر گفت: عمرو بن شمر ما را حديث كرد و گفت:] (عمّار) به پيكار بيرون شد[1] و صفوف سواران با يك ديگر نظام گرفتند و كسان به پيشروى پرداختند، و عمّار زرهى [سپيد] پوشيده بود و مى‌گفت: اى مردم، به بهشت خوش در آييد و يقين داريد. پس مردم پيكارى سخت كردند كه كس مانندش نشنيده بود، و شمار كشتگان فزون شد و كار بدانجا كشيد كه هر رزمنده دست يا پاى مردى را به بند چادر خود بسته بود. اشعث (در اين باره) گفت: پناهگاهها و سراپرده‌هاى فلسطينيان را ديدم اما پناهگاه و سراپرده و پايه و چادرى نمانده بود مگر آنكه دست يا پاى مردى را به ريسمانى بدان بسته بودند. ابو سماك اسدى مشكى آب و تيغه‌اى‌[2] آهنين برداشته بود و چون مجروحى را مى‌ديد كه هنوز رمقى داشت نزدش مى‌نشست و مى‌پرسيد: امير مؤمنان كيست؟ اگر مجروح مى‌گفت: على، خونش را مى‌شست و آب به وى مى‌نوشاند و اگر خاموش مى‌ماند بدان تيغ‌[3] او را مى‌زد تا بميرد [و آبش نمى‌داد] (راوى) گفت: از اين رو وى را «آبرسان» ناميده بودند.

[عمّار بن ياسر و هاشم ابن عتبه‌]

نصر، از عمرو بن شمر، از جابر كه گفت: شنيدم شعبى مى‌گويد: احنف بن قيس گفت:

به خدا، من نزديك عمّار بن ياسر بودم و ميان من و او مردى از بنى شعيراء[4] قرار داشت، با هم پيش رفتيم تا به هاشم بن عتبه رسيديم، عمّار به او گفت:

پدر و مادرم فدايت، (به آن سوى) حمله كن، و به گوشه‌اى از جناح راست سپاه‌


[1] متن« و خرج الى القتال»، يعنى عمار به پيكار بيرون آمد، و در شنهج( 2: 273)[ فخرجت الخيول الى القتال فوجهاى سوار به پيكار بيرون آمدند].

[2] متن« شفرة» استره تيغ سلمانى.

[3] متن از روى شنهج« بالسّكّين با آن كارد» و در اصل‌[ بسكّين‌]( و مراد همان تيغ سلمانى است.- م.)

[4] بنو الشعيراء، طايفه بنو بكر بن اد بن طابخه هستند. و در اصل‌[ بنى السفير] آمده كه چنين نامى را در ميان قبايل عرب نيافته‌ام.- القاموس و اللسان ماده« شعر» و المعارف، 34

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 466
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست