responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 257

[پاسخ معاويه‌]

راوى گفت:

معاويه خدا را سپاس و ستايش كرد و سپس گفت:

«اما بعد، نخستين‌[1] چيزى كه از تو دريافتم همان بى‌خردى و ناشكيبى تو بود، سخن اين والاتبار شريف را كه خواجه و سرآمد سخنوران قوم خودست بريدى (و به ميان كلامش دويدى)، سپس درباره مطلبى كه اصلا دانشى بر آن ندارى به پرخاشگرى در آمدى و در هر چه گفتى و بر شمردى، اى عرب بيابانگرد سبكسر و خشك مغز، دروغ گفتى و سخن در پيچيدى‌[2] (و پريشانگويى كردى). از نزدم دور شويد كه ميانه من و شما جز شمشير نباشد»، و خشمناك شد.

[بازگشت هيئت سفيران نزد على‌]

راوى گفت:

آن گروه بيرون آمدند، در حالى كه شبث مى‌گفت:

ما را از شمشير مى‌ترسانى، به خدا سوگند ما در كشيدن آن به روى تو شتابنده‌تريم. پس نزد على آمدند و گفته او را به اطلاعش رساندند- و اين در ماه ربيع الاخر بود-.

[موضع قاريان‌]

راوى گفت:

گروهى از قاريان عراقى و شامى از هر دو طرف بيرون آمدند، پس در منطقه صفين سى هزار سپاهى اردوگاه زدند. اردوى على بر جانب آب، و اردوى معاويه فراسوى آن بود و قاريان، از جمله عبيده سلمانى‌[3]، و علقمة بن قيس نخعى، و عبد اللّه بن عتبه، و


[1] متن به تصحيح قياسى« فانّ اوّل» و در اصل به تحريف‌[ فانّى اوّل ...].

[2] متن به تصحيح قياسى« و لويت» و در اصل به صورتى ناخوانا[ و- وت‌].

[3] عبيدة بن عمرو، و گويند ابن قيس بن عمرو سلمانى( يا سلمانى). ابن كلبى گويد: دو سال پيش از رحلت پيامبر( ص) اسلام آورد ولى شرف ديدار او را نيافت، و چون حكم مسئله‌اى بر شريح( قاضى) دشوار مى‌شد به عبيده مى‌نوشت، و سلمانى: منسوب به سلمان بن يشكر بن ناجية بن مراد است.- مختلف القبائل و مؤتلفها، محمد بن حبيب، ص 30، گوتنگن، و الاصابة، 6401 و المعارف، 188 و تهذيب التهذيب و التقريب.

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 257
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست