responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 255

عفان بر تو قرار داده است. پس على به او گفت: تو را چنين حقى نيست، و فردا من و تو به جنگ با يك ديگر روبرو شويم. سپس على دو روز درنگ كرد و ميان او و معاويه سفير و پيامى مبادله نشد[1].

اعزام سفيران از طرف على نزد معاويه‌

سپس على بشير بن عمرو بن محصن انصارى‌[2]، و سعيد بن قيس همدانى، و شبث بن ربعى تميمى را بخواند و گفت: نزد آن مرد برويد و او را به راه خداى عزّ و جلّ و فرمانبردارى و پيوستن به جمع (و حفظ وحدت مسلمانان) و پيروى از فرمان خداى تعالى بخوانيد. پس شبث به او گفت: آيا او را به طمع حكومت و منزلتى نيندازيم‌[3] كه در صورت بيعت با تو از آن برخوردارش خواهى كرد؟ على گفت: هم اكنون برويد و با او ديدار كنيد و با وى اتمام حجّت كنيد و ببينيد رأى و نظر او چيست- و اين در ماه ربيع الاخر بود- پس نزدش رفتند و بر او وارد شدند.

سخن ابو عمره‌

ابو عمرة بن محصن (پس از ورود نزد معاويه) خدا را سپاس و ستايش كرد و گفت: «اى معاويه، دنيا از كفت مى‌رود و تو به آخرت باز مى‌گردى و خداوند به سبب كردارت تو را جزا مى‌دهد و براى آنچه از دستت بر آمده تو را به بازخواست مى‌كشد، و من اينك خدا را فرا يادت مى‌آرم كه وحدت اين امّت را تبديل به تفرقه نكنى و ميانه ايشان خونريزى به راه نيندازى ...» معاويه سخن او را قطع كرد و گفت: هان، آيا همين نصيحت را به رفيقت هم كرده‌اى؟ جواب داد: سبحان اللّه (پاك و منزه است خدا) بى‌گمان رفيق من به تو نماند، رفيق من به سبب برترى و ديانت و سابقه در اسلام و خويشى با پيامبر خدا


[1] سر آغاز همين روايت را بنگريد. مراد اينكه خوددارى دو روزه از مبادله سفير پيش از آمدن عبيد اللّه بن عمر بوده است.- م.

[2] ابو عمرة بن عمرو بن محصن، شرح حالش پيشتر در ص 252 گذشت.

[3] متن به تصحيح قياسى« ألا نطمعه» و در اصل‌[ ألا نطعمه ...].

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 255
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست