responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 250

و ماجراى آن زن، صاحب شتر پى‌شده به خاك افتاده‌[1] را بپرس كه در غبار آوردگاه شيران را چگونه يافتند.

با چنان مردى برخورد كنى كه از ناشايستگيها به دور است و با دين حق مخالفت نكرده و بدعتى ننهاده است.

[بيرون شدن محمد بن مخنف به جنگ‌]

نصر: عمر بن سعد، از مردى كه او را نام برده‌[2]، از پدرش، از عمويش محمد بن مخنف كه گفت:

من كه بدان روزها هفده ساله بودم با پدرم همراهى مى‌كردم اما خود در شمار سپاهيان جيره‌دار نبودم‌[3].

چون مردم را از آب گرفتن باز داشتند، پدرم به من گفت: از جاى مجنب. اما چون ديدم كسان همه به سوى آب روانند طاقتم نماند، از اين رو شمشير برداشتم و به پيكار پرداختم، ناگاه به نوجوانى كه برده يكى از عراقيان بود و مشكى با خود داشت برخوردم، چون ديد شاميان از آب دست برداشتند شتابان خود را به آب رسانيد و مشكش را پر كرد و آهنگ بازگشت نمود كه يكى از مردان شامى به او حمله كرد و وى را بزد و به خاك افكند و مشك از دستش بيفتاد، من به شامى حمله كردم و ضربتى بر او زدم و او را افكندم، ياران وى به فور رسيدند و او را نجات دادند. گويد: شنيدم به وى مى‌گفتند: چندان گزندى به تو نرسيده است. من نزد آن برده بازگشتم و او را نشاندم‌[4] و در ضمن سخن گفتن با او متوجه شدم كه زخمى گشاده دهان‌[5] برداشته است، ديرى نگذشت كه خواجه‌اش بيامد و او را برد. من مشك او را كه پر از آب بود برداشتم و نزد


[1] مراد از« ذات البعير زن صاحب شتر» كه در متن آمده عائشه است كه به روز جنگ جمل شترش را پى كردند و آن حيوان به خاك افتاد.

[2] يعنى ابو مخنف، پيشتر نيز در صفحه 188 چنين اسنادى آمده است.

[3] متن« و لست فى عطاء» يعنى جزو سربازان نبودم كه چون ايشان جيره سربازى داشته باشم.

در اصل‌[ ... فى غطاء].

[4] متن« فاجلسته» و در طبرى( 5: 241)[ فاحملته او را برداشتم‌].

[5] متن« جرح رحيب فراخ» و در طبرى‌[ ... رغيب وسيع‌] آمده و اين تعبير( براى زخم) در عربى رائج است- المفضليات( 7: 55).

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 250
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست