responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 240

لختى بمان و از ضرب تيغ من بيتابى مكن، ضرب تيغ كسى كه حواسى جمع و دلى دلير دارد.

نداى درخواست هر دادخواهى را در هراسگاه پاسخ مى‌دهد و با شمشير بر دشمنان هجوم مى‌آورد.

سپس بدو حمله برد و وى را بكشت‌

. [مبارزه اشتر با ابراهيم ابن وضّاح و زامل بن عتيك‌]

آنگاه سوارى ديگر كه ابراهيم بن وضاح ناميده مى‌شد بيرون آمد و مى‌گفت:

هل لك يا اشتر فى برازى‌

براز ذى غشم و ذى اعتزاز؟ ...

اى اشتر آيا تو در مبارزه با من هماوردى قويدل و چيره‌دست مى‌خواهى؟

هماوردى كه در مبارزه با حريف پايدار و كين‌توز و نيزه‌گذار[1] است.

پس اشتر روى بدو نهاد و مى‌گفت:

نعم، نعم، اطلبه شهيدا

معى حسام يقصم الحديدا ...

آرى، آرى، خواهمش كه شاهد مرگ خود شود كه مرا تيغى آهن شكاف است.

و سر دشمنان را (چون داس) درو مى‌كند.

پس او را بكشت. سپس سوارى ديگر كه او را زامل بن عتيك حزامى‌[2] مى‌خواندند، و از پرچمداران بود، بيرون آمد و بدو حمله آورد و مى‌گفت:

يا صاحب السيف الخضيب المرسب‌[3]

و صاحب الجوشن ذاك المذهب ...

اى دارنده شمشير خونبار پيكر شكاف و اى دارنده آن زرين زره،


[1] متن« اللزّاز» كه به معنى مقاوم و لجوج و نيز به معنى ضربت زننده آمده( در ترجمه هر دو معنى منظور شد.- م.)

[2] در اصل به تحريف‌[ ازمل‌] و پيشتر در صص 237- 238« زامل»[ بن عبيد] و در شنهج‌[ زامل بن عقيل‌] آمده است.

[3]« مرسب» صفت شمشيرى كه در جاى ضربت خود فرونشيند و نهان شود، شمشير خالد بن وليد را« مرسب» مى‌ناميدند. در اصل‌[ المرزبى‌] آمده كه وجهى ندارد.

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 240
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست