در نظر تو پرهيزگارترين افرادشان باشد. از دانايشان فراگير و
به نادانشان بياموز، و با كمخردشان بردبارى كن زيرا تو به راستى با بردبارى و
نرمخويى به خير مىرسى، و هماره از آزار و تندخويى[1] دست بدار.
نامه زياد بن نضر به
على درباره كار شريح
زياد گفت: اى امير
مؤمنان من سفارش تو را دريافتم و اندرزت را به خاطر مىسپارم، و به آموزشى كه به
من آموختى پرورش يافتم، رهيابى فقط در اجراى فرمان تو و گمراهى در تباه ساختن و
ناديده انگاشتن پيمان توست.
(على) به آن دو فرمود كه
يك راه در پيش گيرند و با يك ديگر اختلاف نكنند، و آن دو را با دوازده هزار تن به
طلايهدارى سپاه خود فرستاد (به اين قرار كه) شريح فرماندهى گروهى از سپاه و زياد
فرماندهى گروهى ديگر را به عهده داشت. شريح با ياران و افراد خود آغاز تكروى و
جدايى از مسير مشترك كرد و به زياد بن نضر[2]
نزديك نمىشد (و با او همگامى نمىكرد) از اين رو زياد [به على عليه السلام]
نامهاى (چنين) نوشت و به دست غلام يا يكى از موالى خود كه شوذب ناميده مىشد
روانه كرد:
به بنده خدا على، امير
مؤمنان از زياد بن نضر، سلام بر تو. من خداوندم را نزد تو ستايش مىكنم كه خدايى
جز او نيست. اما بعد، تو مرا به فرماندهى مردم گماشتى ولى شريح پذيرفتن فرمان و حق
مرا بر خود به رسميت نمىشناسد و اين رفتار او با من در حقيقت ناچيز گرفتن فرمان
تو و ترك پيمان توست[3].
[و السلام].
[1] متن از روى شنهج« الجهل، به مفهوم نقيض حلم» و
در اصل به خطا[ الجهد].
[2] متن به تصحيح قياسى« لا يقرب زياد بن نضر» و
در اصل به تحريف[ لا يقرب بزياد بن نضر] و در شنهج فقط[ ... زيادا].
[3] متن از روى شنهج( 1: 285)« استخفاف بامرك و
ترك لعهدك» و در اصل[ استحفافا ... و تركا].