به كوفه درآمد و اشراف مردم و اهل بصره همراهش بودند، مردم
كوفه همراه قراء و اشراف خود او را استقبال كردند و وى را به مباركى دعوت نموده
گفتند:
اى امير مؤمنان، كجا
فرود مىآيى؟ و آيا به كاخ وارد مىشوى؟ فرمود: نه! ولى به كاروانسراى[1] درآيم. پس
بدانجا فرود آمد و (از آنجا پياده آهنگ مسجد كرد) و پيش رفت تا وارد مسجد اعظم شد.
آنگاه دو ركعت نماز بخواند و سپس بر منبر شد و خداى را سپاس و ستايش كرد و بر
پيامبرش صلوات فرستاد و گفت:
خطبه او در حق مردم
كوفه
اما بعد، اى مردم كوفه
شما را تا بدانگاه كه تبديل و تغييرى نيافته بوديد در اسلام فضل و مزيتى بود. من
شما را به حق خواندم و پذيرفتيد، (ولى) به ناروا آغاز كرديد و دگرگونه شديد. هلا،
به راستى مزيت شما در آنچه ميان شما و خداوند مىگذرد در (اجراى) احكام و اعطاء
است. پس شما براى آن كس كه دعوتتان را پذيرفت و به دينتان درآمد نمونهايد. هلا،
ترسناكترين چيزى كه من بر شما از آن بيم دارم، پيروى از هوى و دراز آرزويى است.
پيروى هوى (آدمى را) از حق
[1] در متن« الرّحبة» است و رحبه نام محلهاى در
كوفه و نيز صحن مسجد و كاروانسراست كه اينجا مراد ظاهرا همان معنى اخير است.- م.