responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 13

شيخ حافظ، شيخ الاسلام، ابو البركات عبد الوهاب بن مبارك بن احمد بن حسن انماطى‌[1] گفت: شيخ ابو الحسين مبارك بن عبد الجبار بن احمد صيرفى‌[2] به (روش) بازخوانى من بر او، در ماه ربيع الآخر سال چهار صد و هشتاد و چهار ما را خبر داد و گفت: ابو يعلى احمد بن عبد الواحد بن محمد بن جعفر وكيل‌[3] به (روش) بازخوانى بر او، كه من هم مى‌شنيدم، در رجب سال چهار صد و سى و هشت ما را حديث كرد و گفت: ابو الحسن محمد بن ثابت بن عبد اللّه بن محمد بن ثابت صيرفى‌[4] به (روش) بازخوانى بر او، كه من نيز مى‌شنيدم، ما را خبر داد و گفت:

ابو الحسن على بن محمد [بن محمد][5] بن عقبة بن وليد بن همّام بن عبد اللّه بن حمار بن سلمة بن سمير[6] بن اسعد[7] بن همّام بن مرّة بن ذهل بن شيبان بن ثعلبة بن عكابة بن صعب بن على بن بكر بن وائل، به (روش) بازخوانى من بر او، در سال سيصد و چهل ما را خبر داد و گفت: ابو محمد سليمان بن ربيع بن هشام نهدى خزّاز[8] ما را خبر داد و گفت: نصر بن مزاحم تميمى ما را خبر داد و گفت: عمر بن سعد بن ابى الصيد اسدى،[9] از حارث بن حصيرة،[10] از عبد الرحمن بن عبيد بن ابى الكنود و جز او روايت كند:

ورود على (عليه السلام) به كوفه‌

چون على بن ابى طالب كه خدايش به ياورى خود غلبه داد و بر دشمن پيروزش داشت،[11] روز دوشنبه، دوازده شب گذشته از رجب سال سى و ششم از بصره‌


[1] ابو البركات، محدّث بغداد و يكى از حفّاظ حنبليان بود كه به سال 462 ه ق تولد يافت. وى- آنچه را ابن طيورى مى‌دانست بر او باز خواند. ابن جوزى گويد:« من بر او حديث باز مى‌خواندم و او مى‌گريست، و من از گريه او بيش از روايت حديثش فيض بردم». وى به سال 538 ه ق در گذشت. المنتظم، 10: 108- 109 و صفة الصّفوة، 2: 281 و تذكرة الحفّاظ، 4: 75- 76 و شذرات الذهب، 4: 116- 117

[2] ابو الحسين مبارك بن عبد الجبار بن احمد بن قاسم بن احمد صيرفى طيورى كه به ابن حمامى و محدّث بغدادى نيز معروف است. وى از ابو على بن شادان، و ابو الفرج طناجيرى، و ابو الحسن عتيقى، و ابو محمد خلّال حديث شنيده و يك هزار جزء( حديث) به خط دارقطنى نزدش بوده است و سلفى از او بسيار نقل كرده و يكصد جزء را بر او پيراسته كه به طيوريات معروف است. چنان كه در لسان الميزان، 5: 11 آمده: ابن حمامى« به تخفيف ميم» خوانده مى‌شود. وى به سال 411 ه ق متولد شده و به سال 500 ه ق درگذشت. المنتظم، 9: 154 و لسان الميزان، 5: 9- 11 و شذرات الذهب، 3: 412

[3] احمد بن عبد الواحد بن محمد بن جعفر بن احمد بن جعفر بن حسن بن وهب، ابو يعلى، معروف به ابن زوج الحرّة از موسى بن جعفر عليه السلام و ابو الحسن دارقطنى( حديث) شنيد.

خطيب بغدادى گويد:« من از او نوشتم، و او بسيار راستگوى بود و به درب المجوس از نهر طابق سكونت داشت. او را از تاريخ ولادتش پرسيدم گفت: چهل روز پس از آغاز خلافت القادر باللّه زاده شدم. آغاز خلافت القادر باللّه در روز يازدهم ماه رمضان سال سيصد و هشتاد و يك بوده است. ابو يعلى در روز پنجشنبه بيست و چهارم ماه شوال سال چهار صد و سى و هشت درگذشت و همان روز در باب الدير نزديك مزار معروف كرخى به خاك سپرده شد.» تاريخ بغداد.

[4] خطيب شرح حال او را در تاريخ بغداد، 2: 111 آورده و گويد: او از اسماعيل بن محمد صفّار، و ابو عمرو بن سمّاك، و عبد الصمد بن على طستى حديث شنود. و وفاتش را به سال 393 ه ق ذكر كرده و اين سالى است كه در آن ابو الفتح عثمان بن جنّى و قاضى على بن عبد العزيز جرجانى هم درگذشتند.

[5] اين تكمله در ديگر اسانيد بخشهاى كتاب نيز ثبت شده و همچنين در شرح حال او در منته المقال ص 225 آمده و نوشته است:« تلعكبرى در كوفه و بغداد از او استماع حديث كرد و وى را از او اجازه روايت است». اين تلعكبرى كه به او اشاره مى‌كند، ابو محمد هارون بن موسى بن احمد بن سعيد شيبانى است كه صاحب منته المقال شرح حالش را در ص 320- 321 آورده است.

[6] پس از عقبة بن وليد تا اينجا را در مراجعى كه نزد من است نيافتم.

[7] در نهاية الارب، 2: 333« الاسعد بن همام- با الف و لام» آمده. براى ادخال« ال» بر سر اعلامى كه در اصل صفت هستند حاشيه كتاب الحيوان، 3: 382 و مجلة الثقافة 2152

[8] ابو محمد سليمان بن الربيع بن هشام بن غرور بن مهلهل، نهدى كوفى. به بغداد درآمد و- در آنجا از حصين بن مخارق، و همام بن مسلم بن زاهد، و ابو نعيم فضل بن دكين حديث شنود؛ و محمد بن جرير طبرى، و يحيى بن صاعد، و محمد بن مخلد عطار از او روايت كرده‌اند.

وى به سال 274 در كوفه درگذشت. تاريخ بغداد، 9: 54- 55 و لسان الميزان، 3: 91

[9] در ميزان الاعتدال، 2: 285 آمده:« عمر بن سعد، از اعمش( شيعى كين‌توز). ابو حاتم گويد: وى( يعنى عمر بن سعد كه از اعمش نقل كرده) متروك الحديث است».

[10] حارث بن حصيره ازدى، ابو نعمان كوفى. او از زيد بن وهب، و ابى صادق ازدى، و جابر جعفى روايت كرده؛ و عبد الواحد بن زياد و ثورى، و مالك بن مغول، و عبد السلام بن حرب نيز از او روايت كرده‌اند. ابن عدّى گويد: بيشتر روايات كوفيان در فضائل اهل بيت از اوست. و او از كسانى شمرده مى‌شود كه در كوفه از تشيّع تحصيل معاش مى‌كرد.« حصيرة» در متن به تحريف‌[ حضيرة] آمده است.-: تهذيب التهذيب، 2: 140 و تقريب التهذيب، 87

[11] مراد پيروزى على بن ابى طالب عليه السلام در جنگ جمل و شكست طلحه و زبير است.- م.

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 13
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست