(و وجه تسميه آن به
طالوتيه آن است كه حضرت بمناسبتى نام ياران طالوت را در اين خطبه ذكر ميكند) 5- از
ابى الهيثم بن تيهان روايت شده كه امير مؤمنان عليه السّلام براى مردم در مدينه
خطبهاى ايراد فرمود و در آن خطبه چنين گفت:
ستايش خدائى را كه
معبودى جز او نيست، زندهاى كه (زندگيش) چگونگى ندارد، و براى او بود شدن بمعناى
پديد آمدن نيست، و بودنش چگونگى ندارد، جا و مكان ندارد، و نه در چيزى بوده و نه
بر چيزى، و براى بودنش مكانى نساخته، و نه پس از آنكه چيزى را هستى بخشيده نيروى
تازهاى (از خلقت آن) گرفته، و نه پيش از آنكه چيزى را بيافريند ناتوان بوده (كه
براى رفع ناتوانى خود آن را بيافريند) و نه پيش از آنكه موجودى را بيافريند (از
تنهائى) وحشت داشته، و نه بچيزى شبيه است، و نه پيش از پديد آوردن موجودات از
فرمانروائى و سلطنت بدور بوده، و نه پس از رفتن تمامى موجودات بىسلطنت بماند.
معبودى است زنده نه
بزندگى عرضى (كه عارض بر ذات او باشد) و فرمانروا و مالك بوده پيش از آنكه چيزى را
بيافريند، و مالك است پس از اينكه جهان هستى را آفريد، و نيست براى خدا چگونگى و
نه مكانى و نه حد و اندازهاى كه بدان شناخته شود، و نه چيزى بدو ماند، و نه
بواسطه زياد ماندن پير گردد، و نه از ترس ديگرى سستى گيرد، و نترسد همانند اينكه
مخلوقاتش از چيزى بترسند، شنوا است بدون گوش، و بينا است بدون چشم، و نيرومند است
بدون نيروئى از خلق خود، حدقه چشم بينندگان او را درك نكند و در گوش شنوندگان
نگنجد (يعنى نتوان بوسيله گوش با شنيدن اوصاف او بكنهش