نام کتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني نویسنده : رسولي محلاتي، سيد هاشم جلد : 1 صفحه : 186
و روى سينهاش نشست و فرمود: اكنون كيست كه تو را از دست من
نجات دهد اى غورث (غورث نام آن مرده بود)؟ گفت: جود و بزرگواريت اى محمد! رسول خدا
او را واگذارد، پس آن مرد برخاست و ميگفت: بخدا سوگند تو بهتر و بزرگوارتر از من
هستى.
[اندرز امام صادق- ع-
بحفص بن غياث]
98- حفص بن غياث از امام
صادق عليه السّلام روايت كند كه حضرت فرمود: اگر ميتوانيد كارى كنيد كه شناخته
نشويد و معروف نگرديد! باكى بر تو نيست (يا چه مىشود بر تو) اگر مردم مدح و ثناى
تو را نگويند، و باكى بر تو نيست (يا چه مىشود بر تو) اگر مورد نكوهش مردم باشى
در صورتى كه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى ستوده و روسفيد باشى؟ همانا امير مؤمنان
عليه السّلام چنان بود كه ميفرمود: خيرى در دنيا نيست جز براى يكى از دو مرد: يكى
مردى كه در هر روز خود كار نيكى بكردارهاى خود بيفزايد، و ديگر مردى كه تهيه مرگ
خود را با توبه و بازگشت ببيند، ولى از كجا ميتواند توبه كند، بخدا سوگند اگر
آنقدر سجده كند كه گردنش بريده شود خداى عز و جل كارى را از او نپذيرد جز بوسيله
ولايت و دوستى ما خاندان.
آگاه باشيد كه هر كه ما
را بشناسد يا اميد پاداش نيك بوسيله ما داشته باشد در خوراك خود به- نيم مدّ
(تقريبا پنج سير) راضى است و در پوشاك بدان چه عورتش را بپوشاند و سرش را سرپوش
باشد و با اين حال بخدا سوگند ترسان و هراسانند و دوست دارند كه بهرهشان از دنيا
همين مقدار باشد، و اين چنين خداى عز و جل آنها را در قرآن توصيف كرده كه فرمايد:
«و كسانى كه ميدهند آنچه را دارا هستند و دلهاشان ترسانست» (سوره مؤمنون آيه 60)
بخدا سوگند آنان فرمانبردارى و دوستى و ولايت ما را دارند و با اين حال ترسانند كه
از آنها پذيرفته نشود، و بخدا سوگند ترس آنها نه از روى شك
نام کتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني نویسنده : رسولي محلاتي، سيد هاشم جلد : 1 صفحه : 186