نام کتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني نویسنده : رسولي محلاتي، سيد هاشم جلد : 1 صفحه : 163
پس شيطان بنزدش آمد- و اثر شيطان در انسانى چنانست كه خون در
رگها جريان دارد- و بدو گفت: اى قابيل قربانى هابيل پذيرفته شد و قربانى تو
پذيرفته نگشت و اگر او را بحال خود (زنده) بگذارى فرزندانى پيدا كند كه آنها
بفرزندان تو افتخار كنند و بگويند: مائيم فرزندان كسى كه قربانيش پذيرفته گشت، پس
او را بكش تا فرزندى پيدا نكند كه بر فرزندان تو افتخار كنند، قابيل نيز هابيل را
بكشت و چون بنزد (پدرش) آدم عليه السّلام بازگشت آدم از او پرسيد و فرمود: اى
قابيل! هابيل چه شد؟
در پاسخ گفت: او را در
آنجا بجوى كه ما هر دو قربانى بدان جا برديم.
آدم عليه السّلام بدان
جا رفت و هابيل را كشته ديد، پس فرمود: لعنت بر تو اى زمين كه خون هابيل را در خود
فرو بردى و چهل شب آدم عليه السّلام بر هابيل گريه كرد، سپس از خدا خواست كه
فرزندى باو بدهد، پس فرزندى پيدا كرد و نامش را هبة اللَّه (خدابخش) گذارد، زيرا
خداوند او و خواهرش را كه دوقلو بودند بآدم بخشيد.
[سفارش پيغمبران سلف
نسبت بپيغمبران خلف]
و چون دوران نبوت آدم
سپرى شد و روزگارش بسر آمد خداى عز و جل باو وحى فرمود: كه اى آدم دوران نبوتت
سپرى گشت و روزگارت بسر آمد پس آن علمى كه نزد تو است و ايمان و اسم اكبر و ميراث
علم و آثار نبوت را در نزد هبة اللَّه فرزند پس از خود بگذار، زيرا كه من دنباله
علم و ايمان و اسم اكبر و آثار نبوت را از نژاد تو تا روز قيامت قطع نخواهم كرد، و
زمينى را وانگذارم جز آنكه در آن دانشمندى باشد كه دين و طاعت من بوسيله او شناخته
شود، و وسيله نجات كسانى باشد كه ميان تو
نام کتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني نویسنده : رسولي محلاتي، سيد هاشم جلد : 1 صفحه : 163