نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 338
پدرش هم آن را نديده، جز اينكه ممكن است آن را نزد على بن
حسين ديده باشد، اگر راست ميگويند، چه علامتى در دسته آنست؟ و چه نشانه و اثرى در
لبه تيغ آنست؟ همانا شمشير پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله نزد من است همانا پرچم و
جوشن و زره و خود پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله نزد من است، اگر راست ميگويند، در
زره پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله چه علامتى است؟ همانا پرچم ظفر بخش پيغمبر صلّى
اللَّه عليه و آله نزد من است، همانا الواح موسى و عصاى او نزد من است، همانا
انگشتر سليمان بن داود، نزد منست و طشتى كه موسى قربانى را در آن انجام ميداد، نزد
منست، همانا اسمى كه نزد پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله بود و چون (در جبهه جنگ)
آن را ميان مسلمانان و كفار ميگذاشت، چوبه تيرى از كفار بمسلمين نميرسيد نزد من
است و من آن را ميدانم همانا آنچه را فرشتگان (از اسلحه براى پيغمبران سابق)
آوردهاند نزد من است و داستان سلاح در خاندان ما همان داستان تابوتست در بنى
اسرائيل بر در هر خاندانى كه تابوت پيدا ميشد، نشانه اعطاء نبوت بود و سلاح بهر كس
از ما خانواده رسد امامت باو داده مىشود، همانا پدرم زره رسول خدا صلّى اللَّه
عليه و آله را پوشيد و دامنش اندكى بزمين ميكشيد و من آن را پوشيدم همچنان بود
[گاهى بزمين ميكشيد و گاهى نميكشيد و اختلاف محسوسى نداشت] و قائم ما كسى است كه
چون آن را پوشد باندازه قامتش باشد ان شاء اللَّه.
توضيح
- مرحوم مجلسى فرمايد:
تابوت صندوقى بود براى تورات از چوب شمشاد و طلا كارى شده بحجم سه ذراع در دو
ذراع، چون موسى بجنگى ميرفت، تابوت را در جلو لشكر ميبردند تا لشكريان آرامش دل
يابند و فرار نكنند.
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 338