نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 336
3-
امام باقر عليه السلام
فرمود: چون حضرت قائم در مكه قيام كند و خواهد متوجه كوفه شود مناديش فرياد كشد
كه، كسى خوردنى و آشاميدنى همراه خود بر ندارد، و سنگ حضرت موسى كه بوزن يك بار
شتر است با آن حضرتست، در هر منزلى كه فرود آيند، چشمه آبى از آن سنگ بجوشد كه
گرسنه را سير و تشنه را سيراب كند و همان سنگ توشه آنهاست تا هنگامى كه در نجف
بپشت كوفه فرود آيند.
4-
امام باقر عليه السلام
فرمود: شبى بعد از نماز عشا امير المؤمنين عليه السلام بيرون رفت و ميفرمود همهمة
همهمة (صداى مخصوصى است كه در سينه بگردد و گرفتگى داشته باشد) و شب تاريك است،
امام بر شما در آمده است، پيراهن آدم را پوشيده و انگشتر سليمان و عصاى موسى عليهم
السلام را در دست دارد.
5-
مفضل بن عمر گويد: امام
صادق عليه السلام بمن فرمود: ميدانى پيراهن يوسف عليه السلام چه بود؟ عرضكردم: نه،
فرمود: چون براى ابراهيم عليه السلام آتش افروختند، جبرئيل عليه السلام جامهاى از
جامههاى بهشت برايش آورد، او پوشيد، و با آن جامه گرما و سرما بابراهيم زيانى
نميرسانيد چون مرگ ابراهيم در رسيد، آن را در غلافى نهاد و باسحاق آويخت و اسحاق
آن را بيعقوب آويخت و چون يوسف عليه السلام متولد شد، آن را بر او آويخت و در
بازوى او بود تا امرش بآنجا كه بايست رسيد (زمام حكومت مصر بدست گرفت) و چون يوسف
آن را در مصر از غلاف بيرون آورد، يعقوب بوى خوش آن را دريافت
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 336