نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 192
ميباشد قائل بتركيب و تعدد قديم و احتياج آنها بيكديگر
شدهايم) هر كه خدا را توصيف كند محدودش كرده و هر كه محدودش كند معدودش نموده و
هر كه معدودش نمايد ازليتش را باطل كرده و هر كه گويد چگونه است، جوياى وصف او شده
و هر كه گويد در چيست؟ او را گنجانيده و هر كه گويد روى چيست؟ او را نشناخته و هر
كه گويد كجاست، جايى را از او خالى دانسته و هر كه گويد ذات او چيست؟ تعريفش نموده
و هر كه گويد: تا كى باشد، متناهيش دانسته» عالمست آنگاه كه معلومى نبود خالقست
زمانى كه مخلوقى نبود (پس هميشه توانائى خلقت دارد) پروردگار است گاهى كك
پروريدهئى نبود، پروردگار ما اين گونه توصيف شود بلكه او بالاتر از توصيف
واصفانست.
7-
حارث اعور گويد روزى بعد
از عصر امير المؤمنين (ع) خطبهاى خواند كه مردم را از خوشستائى و بزرگداشتش خداى
جل جلاله را خوش آمد ابو اسحاق گويد بحارث گفتم آن سخنرانى را حفظ كردهاى؟
گفت آن را نوشتهام، سپس
از نوشته خود براى ما املا كرد كه: سپاس از آن خدائى كه مرگ ندارد و عجائبش پايان
نيابد زيرا او هر روز در كار جداگانه ايست و آن ايجاد چيز تازهايست كه سابقه
نداشته است، (لعنت خدا بر يهود كه گفتند دست خدا بسته است) خدائى كه نزائيده تا در
عزت شريك داشته باشد و زائيده نشده تا بميرد وارث گذارد (بحديث 241 رجوع شود)
دستخوش اوهام مردم نگردد تا بصورت دور نمائى اندازهگيريش نمايند و بينائيها دركش
نكند تا پس از بازگرفتن نظر از وى دگرگون شود (باينكه در برابر ديده نباشد) [تا پس
از بازگرفتن نظر خيالى بيش نباشد] خدائى كه براى اوليتش نهايتى نيست (كه از آنجا
شروع شود) و براى آخريتش حد و انجامى نيست، (كه بآنجا پايان يابد) خدائى كه وقتى
بر او سبقت
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 192