نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 141
بينائىها در ماندهاند هر گونه ستايشى در مقام او نارسا است،
بىپرده نهانست و بىپوشش پوشيده، ناديده شناخته شده و بىتصور ستوده گرديده و
بىجسم توصيف شده، شايسته ستايشى جز خداى بزرگ متعال نيست.
4-
محمد بن حكيم گويد: براى
موسى بن جعفر عليه السلام گفتار جواليقى را بيان كردم و گفتار هشام بن حكم را
حكايت نمودم: كه خدا جسم است، حضرت فرمود: خداى تعالى را چيزى مانند نيست، چه
دشنام و ناسزائى بزرگتر است از گفته كسى كه خالق همه چيز را بجسم يا صورت يا
مخلوقش يا محدوديت و اعضاء توصيف كند خداى ازين گفتار بسيار برترى دارد.
5-
ابن فرج گويد: بحضرت ابو
الحسن (ع) نوشتم در باره قول هشام بن حكم كه خدا جسم است و هشام بن سالم كه او
صورتست پرسيدم، حضرت نوشت: سرگردانى حيرت زده را از خود دور كن و از شيطان بخدا
پناه بر، اين گفتار، گفتار آن دو هشام نيست. (زيرا اين دو نفر از بزرگان و ثقات
اصحاب ميباشند) و شراح چنين معنى كردهاند كه فرمود: گفتار هشامين صحيح نيست.
6-
يونس گويد: خدمت امام
صادق (ع) رسيدم و عرضكردم: همانا هشام بن حكم سخنى سخت گويد كه من چند جملهاش را
براى شما مختصر ميكنم: او عقيده دارد كه خدا جسم است زيرا كه چيزها دو قسمند: جسم
و عمل جسم: و درست نيست كه صانع چيزها عمل و كار باشد ولى رواست كه فاعل باشد.
حضرت فرمود، واى بر او
مگر نميداند كه جسم محدود و متناهى است و صورت هم محدود و متناهى است
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 141