نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : کمرهاي، شيخ محمد باقر جلد : 4 صفحه : 627
آرى، گفتم: من در حالى بودم و امروز در حال ديگرم، من پيشتر
در زمين مىگشتم و يك مرد يا دو مرد يا زنى را دعوت به مذهب حق مىكردم و خدا هر
كه را خواسته بود نجات مىداد و من امروز كسى را دعوت نمىكنم، در پاسخ فرمود: بر
تو گناهى نيست كه مردم را به پروردگارشان باز گذارى تا هر كه را خدا خواهد از
تاريكى و گمراهى به نور هدايت بيرون برد، سپس فرمود: و بر تو باكى نيست كه اگر از
كسى به بوى خيرى شنيدى، براى دعوت او، گوشهاى بزنى و راهى نشان دهى، گفتم: به من
خبر ده از قول خدا عز و جل؟ هر كه آن را زنده دارد، گويا همه مردم را زنده داشته؟
فرمود: يعنى از سوختن يا غرق شدن، سپس خموشى گرفت و باز فرمود:
تأويل اعظمش اين است كه
او را دعوت به مذهب حق كند و او هم بپذيرد.
باب در دعوت خانواده
به ايمان
1- از سليمان بن خالد،
گويد: به امام صادق (ع) گفتم: به راستى من خاندانى دارم كه از من مىشنوند، آنها
را به مذهب شيعه دعوت كنم؟ فرمود:
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : کمرهاي، شيخ محمد باقر جلد : 4 صفحه : 627