نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : کمرهاي، شيخ محمد باقر جلد : 4 صفحه : 189
دستش را برد كه دوات نزد من نهد، من دستش را گرفتم و بوسيدم و
دوات را گرفتم و حديث را نوشتم.
10- از امام صادق (ع)
فرمود:
قنبر غلام على (ع)، على
(ع) را بسيار دوست مىداشت و چون على (ع) بيرون رفت، با شمشير دنبال آن حضرت
مىرفت، يك شب او را ديد فرمود: اى قنبر، چه قصد دارى؟ گفت: آمدم دنبال شما يا
أمير المؤمنين، فرمود: واى بر تو، مرا از أهل آسمان پاسبانى مىكنى يا أهل زمين؟
فرمود: نه، از اهل زمين، فرمود:
اهل زمين در باره من
كارى نتوانند جز به اذن و اجازه خدا از آسمان، برگرد، پس برگشت.
11- به امام رضا (ع)
گفته شد: اين سخن را مىگوئى با اينكه از شمشير خون مىچكد؟
فرمود: براى خدا يك
بيابانى است از طلا كه با ناتوانترين خلق خود- مورچه- آن را نگهداشته و اگر شتران
بختى تنومند آن را بخواهند بدان نرسند.
باب رضا به قضاء
1- از امام صادق (ع) كه
فرمود:
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : کمرهاي، شيخ محمد باقر جلد : 4 صفحه : 189