سر خود را در اختيار من بگذاريد تا ببوسم، خنديد، عرض كردم:
اصلحك الله، من به خوبى
مىدانم كه پدرت از دنيا نرفته است تا پس از خود حجت و امامى معين كرده چنانچه
پدرش كرد و خدا را گواه مىگيرم كه تو همان حجت و امامى، طاعت تو واجب است، فرمود:
خدايت رحمت كناد بس كن و دست باز دار، گفتم: اجازه بفرمائيد سر شما را ببوسم، سر
او را بوسيدم و خندهاى زد و فرمود:
هر چه خواهى از من بپرس،
از امروز هرگز به بعد تو را ناشناس و بيگانه ندانم.
16- حسين بن ابو العلاء
گويد: به امام صادق (ع) گفتم:
اطاعت از اوصياء واجب
است؟ گفت: آرى همانهايند كه خدا عز و جل در باره آنها گفته (63 سوره نساء): «اطاعت
كنيد از خدا و اطاعت كنيد از رسول و اولو الامر خودتان» و همانهايند كه خدا عز و
جل در بارهشان فرموده است (91 سوره مائده): «همانا ولى و سرپرست شما خدا است و
رسولش و آن كسانى كه گرويدند: همان كسانى كه نماز را برپا دارند و زكاة را بدهند
در حالى كه ركوع مىكنند».
17- عبد الأعلى گويد: از
امام صادق (ع) شنيدم مىفرمود:
سمع و طاعت (يعنى) شنيدن
و فرمان بردن درهاى خير و خوشى باشند آنكه بشنود و فرمان برد حجت و مسئوليتى بر او
نيست و آنكه بشنود و نافرمانى كند حجت و دفاعى از خود ندارد، امام مسلمانان در روز
قيامت كه خداى عز و جل را ملاقات كند حجت او تمام است و از خود دفاع كند، سپس
فرمود: خدا تبارك و تعالى