بايد اعتراف كرد كه روحانيت در ميان
مسلمانان عملا دچار انحرافاتى شده، به رنگ و شكل خاصى درآمده و آلودگىها و نواقصى
در آن راه يافته است كه مورد قبول اسلام نيست؛ ولى درعينحال بايد انصاف داد كه
صرفنظر از دستگاههاى روحانى برخى از فرق از قبيل اسماعيليه و غيره، روحانيت رايج
در ميان اكثريت مسلمانان، هرگز به اندازه دستگاه روحانيت پيروان بسيارى از اديان و
مذاهب ديگر، دچار انحطاط و فساد و امتيازطلبىهاى طبقاتى نشده است.
3- براى مردم مسلمان در هر عصر، وسيله بازشناختن نيك از بد و درست از
نادرست فراهم بوده و دانشمندان بزرگ و پرهيزگار، منزه از اين آلودگىها در گوشه و
كنار مىزيستهاند. بهعلاوه، مراجعه ساده به كتابها و حتى رسالههاى عملى كه
براى استفاده عموم نوشته مىشود مىتواند به مقدار زيادى راهنماى مردم در اين مورد
باشد.
به اين ترتيب فسادهايى كه در روحانيت مسلمانان راه يافته، هميشه به
عنوان فساد شناخته شده و عناصر فاسدى كه در اين دستگاه راه يافتهاند، هرگز
نتوانستهاند آيات و رواياتى را كه مشت آنها را باز مىكند از دسترس مردم بيرون
ببرند يا تحريف كنند، يا زبان و قلم دانشمندان منزّهى را كه با اين فساد مبارزه
مىكردهاند، از كار انداخته، راه را براى سلطه طبقاتى خود كاملا هموار سازند.
4- بىاطلاعى، بىتوجهى و سهلانگارى توده مسلمانان و اوهام و
پندارهاى بىاساس كه بر فكر و عمل آنان مسلط شده، مشكل اساسى